چراهميشه افتادن سرنوشت برگ است ؟؟


دلم از نبودنت پر است آنقدركه اضافه اش از چشمانم مي چكد




مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب ..... در دلم هستي وبين من وتو فاصله هاست




ياد من كردي ولي روزي كه ديگر ديربود
مهربان گشتي ولي مهر تو بي تاثير بود
آمدي اما جواني رفته بود از دست من
عمرم آخر شد زبس در اين سفرتاخير بود