شبها که سکوتست و سکوتست و سیاهی
آوای تو میخواندم از لایتناهی
آوای تو می آردم از شوق به پرواز
شبها که سکوتست و سکوتست و سیاهی
امواج نوای تو به من میرسد از دور
دریایی و من تشنه مهر تو چو ماهی
وین شعله که با هر نفسم میجهد از جان
خوش میدهد از گرمی این شوق گواهی