يك روزهايى دلت ميخواهد
از هر چه دارى بروى
به هرچه ندارى برسى
دست اتفاقى را بگيرى و
به گوشه ى خلوتِ اتاقت بكشانى؛
چقدر خوب مى شد
يك روزهايى
خودمان نباشيم
مثلا من،
همانى باشم كه دوستش دارى
همانى كه نزديكِ توست
نفسِ توست...
يك روزهايى دلت ميخواهد
از هر چه دارى بروى
به هرچه ندارى برسى
دست اتفاقى را بگيرى و
به گوشه ى خلوتِ اتاقت بكشانى؛
چقدر خوب مى شد
يك روزهايى
خودمان نباشيم
مثلا من،
همانى باشم كه دوستش دارى
همانى كه نزديكِ توست
نفسِ توست...