خیلی وقته واژه ها رو دور هم مهمون نکردم
















از تو و نگات نگفتم خودمو مجنون نکردم





خیلی وقته توی خلوت شعر دستاتو نخوندم

با تو بودم اما بی تو تو قشنگیا نموندم



واژه ها غریبه بودن انگاری با من عاشق

شایدم خیلی حقیرم ٬ ‌شعر من نباشه لایق



دل من یه دنیا تنگه واسه ترسیم نفسهات

یادته از تو می گفتم از تو و حرمت چشمات



اما امشب دستای من باز بهونتو می گیرن

واژه ها آروم و معصوم توی دست من اسیرن