عشق تو میوه ممنوعه است برای من..اما روزی منو تو به هم میرسیم

دوباره دلم برایت تنگ شده است ، دوباره دلم هوای تو را کرده است.

دلم میخواهد همیشه در کنارم باشی و من نیز برایت از عشق بگویم.

بگویم که خیلی برایم عزیزی ، برایم بهترینی.

دلم تنگ است و تو نیستی ، باید با این دلتنگی بسازم و بسوزم.

دلم تنگ است برای راه رفتن در کنارت ، دست گذاشتن در دستانت ، نگاه به آن چشمهای زیبایت.

فاصله بین من و تو غوغا می کند و این قلب را دلتنگتر می کند.

کاش در کنارم بودی ، خیلی دلم گرفته است.

وقتی دلم تنگ می شود در گوشه ای مینشینم و به یاد آن لحظه که در کنارمی اشک میریزم.

کاش همیشه در کنارم بودی و حتی یک لحظه نیز از من دور نمیشدی.

این دل بدجور بهانه تو را میگیرد ، نمی دانم چگونه با این دل بهانه گیرم بسازم!

دلم هوایت را کرده است ، تک تک ثانیه ها را میشمارد تا لحظه دیدار فرا رسد.

لحظه ای که همیشه برایم زیباترین لحظه زندگی ام بوده است.

چه زیباست وقتی در کنارمی و چه رویاییست وقتی که در کنارت نشسته ام و با تو راز این قلب عاشقم را می گویم.

چه زیباست وقتی نگاه به آن چشمان پر مهرت میکنم و قطره های اشک آن زمان که از من دور بودی را از روی گونه های مهربانت پاک میکنم ،

دستانت را میگیرم و تو را نوازش میکنم ، تو نیز این قلب بهانه گیر را سرزنش میکنی.کاش همه لحظه های زندگی ام با بودنت اینچنین رویایی بود.

باید بسوزیم ، بسازیم ، تا بهم برسیم! می ترسم از سرنوشت و میترسم از این راه دور.

دلم برایت تنگ است ای عزیز راه دورم.هر چه دارم از تو دارم ، هر چه میگویم از تو میگویم.

گهگاهی که حرفهای عاشقانه مینویسم ، برای تو مینویسم.می نویسم از دلتنگی هایم ، از این فاصله.

با همه سختی هایش با این دوری می سازم ، عزیزم تو نیز آرام باش ،

به آن لحظه بیندیش که به هم میرسیم و همدیگر را در کنار هم میبینم ،

بیندیش به آن لحظه که همین دوری خیلی زیباست.

این دلتنگی ها شیرین است زیرا روزی به پایان می رسد و ما برای همیشه در کنار هم خواهیم بود.

دلم تنگ است برایت عزیزم .