من در تدارکم غزلی تازه رو کنم دریایی از خیال تو را در سبو کنمای زادگاه قافیه ها چشم های تو بگذار تا نگاه تو را جستجو کنممضمون های تازه زبان باز می کنند در آبشار زلف تو گر شستشو کنماز هوش مثل اینهمه آغوش می روم گل های سرخ پیرهنت را که بو کنمعطر و نگاه و سایه ی گیسویت، ای دریغ طاقت ندارم اینهمه را آرزو کنمما از پس نقاب به هم دل سپرده ایم حیف است من به یک من موهوم خو کنمبا مرد پشت چهره ی معصوم خود هنوز جرات نمی کنم که تو را رو برو کنم