من آنقدر با تو بوده ام
که از بودن کنار دیگران سردم می شود

و او
به شیوه باران ...
پر از طراوت تکرار بود ...



ذکرِ تو از زبان من فکرِ تو از خیالِ من
چون بِرود که رفته ای در رگ و در مفاصلم