دست مرا بگیر که باغ نگاه تو

چندان شکوفه ریخت که هوش از سرم ربود

من جاودانیم که پرستوی بوسه ات

بر روی من دری ز بهشت خدا گشود

اما چه میکنی دل را

که در بهشت خدا هم غریب بود.

"فریدون مشیری"