داروسازه مياد مي بينه
يه نفر محکم چسبيده به ديوار داروخونه و تكون نمي خوره.


به شاگردش ميگه: چشه؟


ميگه: سرفه ميكرد، شربت سينه نداشتيم
به جاش بهش ملين دادم...


داروسازه ميگه:
فكر ميكني ملين ربطي به سرفه داشته باشه؟


شاگردش ميگه: آره،


اين الآن ديگه از ترس اسهال،
جرأت نداره سرفه كنه