نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: درخواست ازدواج جن از انسان

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2019
    شماره عضویت
    8105
    نوشته ها
    603
    پسندیده
    980
    مورد پسند : 491 بار در 301 پست
    نوشته های وبلاگ
    31
    Linux Chrome 88.0.4324.93

    درخواست ازدواج جن از انسان

    درخواست ازدواج جن از انسان
    حجه الاسلام آقا سید محمد ابراهیم حسینی (صدر) نقل فرمودند من در سال 1374 در روستای کرزان از توابع تویسرکان منبر می رفتم. روز تاسوعا بود. بامیزبان خود آقای محمود افشاری برای گردش به صحرا رفتیم. پدری با دو فرزندش را دیدیم که لوبیای قرمز می کاشتند. بعد از احوالپرسی سخن معجزه ائمه به میان آمد. آقای کریمی داستان جالبی نقل کرد و گفت: یکی از بچه ها به نام عباس مرد متدین و دقیق در انجام تکالیف شرعی است که با مادر و همسر خود زندگی می کند.

    روزی از محل کار خود خارج شده به سوی منزل می رود در بین راه صدای دختری به گوش میرسد که ایشان را با نام صدا می زند. وقتی که بر می گردد دختری زیبا با قیافه بسیار دلفریبی را مشاهده می کند آن دختر اظهار می کند عباس من عاشق تو شدم و در خواست ازدواج با تو را دارم. عباس با شنیدن این کلام در حالی که از اتهام مردم هراسان است که در کوچه با چنین دختری مشغول صحبت گردیده گفت: من همسر و مادری در تحت تکلف خود دارم و هیچ گونه توانایی اراده دو همسر و مادرم را ندارم. دختر اظهار می کند که من از شما توقع مخارج و غیره را ندارم بلکه نیازهای مادی شما را هم هرچه باشد برطرف خواهم کرد. عباس می گوید چون نمی خواستم در جایی که مردم متوجه بودند با او صحبت کنم تا مبادا آبرویم خدشه دار شود لذا بی اعتنایی کرده و به سوی منزل روانه شدم.

    وقتی به منزل رسیدم دیدم جلوتر از من آمده و در منزل نشسته است .گفتم: من تا به امروز اصلا تو را ندیده ام تو چطور ندیده عاشق من شده ای؟ گفت: من از طایفه جن هستم انسان نیستم ولی چه کنم عاشق و دلباخته تو شده ام از تو تقاضای ازدواج دارم و تمام زندگی تو را تضمین می کنم که با خوشبختی زندگی کنی.

    عباس می گوید او هرچه اصرار می کرد من مخالفت می کردم تا اینکه گفت: عباس من میروم تو تا فردا با مادر و همسرت مشورت کن. در همین حال مادر وهمسرم نشسته بودند گفتند: گویا تو با کسی صحبت می کنی ما که غیر از تو کسی را نمی بینیم من جریان را شرح دادم مادرم گفت: عباس جن زده نشده باشی؟

    آن روز گذشت فردا من طبق معمول به دکان رفته مشغول کار شدم ودر وقت همیشگی به خانه بر گشتم وقتی که وارد شدم دیدم باز آن دختر نشسته و منتظر است . بعد از سلام و جواب گفت : عباس! با مادر وهمسرت مشورت کردی؟ گفتم: دیروز من به تو گفتم من نیازی به ازدواج دوم ندارم و خواهش می کنم که دست از من بردار. او گفت : من در عشق تو بی قرارم و می سوزم استدعا میکنم با من ازدواج کنی و همین طور اصرار می کرد. گفتم: خلاصم کن من ابدا به ازدواج دوم تن نخواهم داد باز دیدم رهایم نمی کند ناچار برای خلاصی خود سیلی محکمی به صورتش زدم . نگاه به من کرد و گفت: اگر من چنین سیلی به تو بزنم زنده نخواهی ماند. در همین حال وقتی از من مایوس شد یک سیلی به من زد.

    دیگر نفهمیدم جریان چه شد وقتی مادر و همسرم می بینند من نقش زمین شدم مرا به پزشک می رسانند. ولی چون کاملا لال شده بودم از معالجه من نا امید می شوند. عباس بعد از مدت مدیدی با همین حال که قادر به سخن نبود زندگی می کند تا اینکه روزی آرزو می کند که به زیارت امام رضا (ع) نائل آید و این آرزو را با اشاره به نزدیکان خود می فهماند. مادر و همسر و برادری که در تهران زندگی میکرد به همراه عباس به مشهد مقدس عازم می شوند. یک هفته در مشهد می مانند و هر روز به زیارت مشرف می شوند تا اینکه روزی در منزل عباس امام رضا(ع) و امام زمان (عج) را در خواب میبیند و شفای کامل پیدا میکند

    این نغمه محبت بعد از من و تو ماند
    تا در زمانه باقیست آ
    واز باد و باران



  2. Top | #2

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2019
    شماره عضویت
    8105
    نوشته ها
    603
    پسندیده
    980
    مورد پسند : 491 بار در 301 پست
    نوشته های وبلاگ
    31
    Linux Chrome 88.0.4324.93
    باسمه تعالي

    جنيان از شهوت فوق العاده اي برخوردار هستند
    بنده هم خانمي را سراغ دارم كه به او پيشنهاد ازدواج كردند
    و هم خودش و هم مادرش را اذيت مي‌كردند كه به اين وصلت
    رضايت دهند

    اگر كسي چنين پيشنهاداتي را بپذيرد عمرش كوتاه مي‌شود

    همان طور كه برخي از انسان ها توان تسخير جنيان را دارند
    برخي از جنيان نيز به دنبال تسخير و تسلط بر انسان‌هاي ضعيف
    هستند.
    نمونه شخصيتي كه جنيان را به تسخير خود درآورده بود حضرت سليمان
    نبي عليه السلام بود و معبد سليمان را به كمك آنها بنا كرد.
    __________________

    این نغمه محبت بعد از من و تو ماند
    تا در زمانه باقیست آ
    واز باد و باران



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 1

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
09171111111 mahboob_hameh@yahoo.com طراحی توسط ویکـی وی بی
حـامـیان انجمـن