آن کس که غلام همت خویش است ،
حلقه غلامی هیچ امپراطوری را در گوش خود نمی بیندغمگین نوشت ♣پــرنده، لب تنگ ماهی نشسته بود و به مــاهی نگاه می کرد و می گفت:
سقف قفست شکسته! چـــــرا پــــــرواز نمــــی کنـــی؟
به مادر قول داده بود برمی گردد،چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد،لبخند تلخی زد و گفت:بچم سرش میرفت اما قولش نمی رفت!زیبا نوشت ♣تلنگر کوچکی است باران، وقتی فراموش می کنیم آسمان کجاست
هنوز وقت هست، تا دیر نشده باید فکری کرد سقفی در حال ریختن است مریضی در انتظار درمان و عروسی مشتاق جهیزیه و… اگر امروز کمک برسانیم موثرتر از فرداستگاهی یک ساعت هم تاخیر جدیای است و فرصتها را میسوزاند گاهی دقیقهها ارزشمندند و کمکها گاهی کوچک به نظر میآیند ولی به لطف خدا زندگی دوباره میبخشندتا دیر نشده کمک رو یاد بگیریم ....شعر نوشت ♣
وقتی تو نیستی نه هست های ما چونان که بایدند ، نه باید ها ...هر روز بی توروز مباداست !