درد تاريکيشت درد خواستن........رفتن و بيهوده از خود کاستن
درد تاريکيشت درد خواستن........رفتن و بيهوده از خود کاستن
اه اي زندگي منم که هنوز .... با همه پوچي از تو لبريزم
ميمکم با وجود تشنه ي خويش .... خون سوزان لحظه هاي. ترا.....انچنان از تو کام ميگيرم.......تا بخشم ارم خداي ترا
مرگ من روزي فرار خواهد رسيد................روزي از اين تلخ و شيرين روزها![]()
اه شايد عاشقانه م نيمه شب .... گل به روي گور غمناکم نهند![]()