شام غریبان
در لغت به معنای شب مردم غریب و از یار و دیار دور افتاده است. منظور از شام غریبان گرفتن برای افراد، ناله و زاری در شب اول وفات آن شخص است. ولی در اصطلاح فرهنگ عاشورا به شب یازدهم ماه محرم، شب شام غریبان گفته میشود. در این برنامه مردم به صورت دو گروه مجزا پس از غروب آفتاب عاشورا، با خواندن نوحههای غمگین یاد اسرای اهل بیت را گرامی میدارند.
این برنامه در شب تاریک انجام شده و افراد با در دست داشتن شمع به یاد کودکان و نونهالان قافله اسرای کربلا به عزاداری میپردازند. در شب اندوهبار شام غریبان مراسم به صورت ساده و غم انگیز برپا شده و دیگر مانند شبهای قبل علم و بیرق را به حرکت در نمیآورند. دستههای عزادار با حرکت در کوچهها و معابر، نوحههای غم انگیز را زمزمه میکنند.
شور زدن
شور زدن یا شور گرفتن از اصطلاحات خاص عزاداری در نوحه خوانی است. وقتی سینه زنی یا زنجیر زنی به نقطه اوج خود میرسد، ریتم حرکات و صداها سریعتر و پر شورتر میشود و افراد عزادار با کلماتی همچون حسین حسین بر سر و سینه خود میزنند. طبلها و سنجها هم در این حالت با شدت بیشتری به صدا در میآید.
زبان حال
به جملاتی که هنگام مرثیه خوانی از زبان امام حسین(ع) و شهدای کربلا یا بازماندگان آنان بیان میشود، زبان حال میگویند. این جملات بیآنکه در یک متن تاریخی یا روایی آمده باشد، صرفا نوعی بیان عاطفی است که از حال و وضع آن شخص برداشت میشود. زبان حال در مقابل زبان قال است.
البته باید مراقب باشیم که حرفهای نامناسب و سبک را به اولیا خدا نسبت ندهیم. زیرا آن بزرگواران هرگز به خاطر کاری که برای رضای خدا انجام میدهند تن به ذلت و خواری نمیدهند.
روشن کردن شمع در شام غریبان نماد چیست؟
شام غریبان ترسیم آن لحظاتی است که شمع وجود سید الشهدا در راه هدایت خلق آب گشته بود و جسم عریان و آغشته به خونش بر خاک کربلا افتاده بود . و نگاه به شمع شام غریبان تجسم این بیت است که:
زینب ای شمع تمام افروخته / یادگار خیمه های سوخته
و یادآور آن لحظاتی است که زینب عقیله ی بنی هاشم دختر امیر المؤمنین در تاریکی شب گل های حرم پیامبر و اطفال حسین را جستجو می کرد، نور شمع ها نشانه ی ابراز ارادت و هم دردی با زینب است، دختر علی می خواهی با شمع هایمان پیش پایت را روشن کنیم تا شاید آسان تر در کنار خارهای مغیلان طفلان حسین را که از شدت ترس و گرسنگی بیهوش گشته اند بیابی؟
شام غریبان، هیاهو ندارد، حتی کمتر نوحه می خوانند و به سینه می زنند، بیشتر زمزمه است و بر سر زدن، آن هم آرام، آن گونه که اطفال خسته حسین در زیر خیمه نیم سوخته شاید لحظاتی آرام بگیرند و در پرتو سکوت شب فارغ از دردهای تازیانه و سیلی لحظاتی را بیاسایند. شام غریبان، دشمن خواست که همه چیز را محو کند، حتی جنایات خویش را، خواست که کربلا در کربلا بماند و نخواست که حتی خیمه های بی صاحب نیز برپا باشد و خواست که پرتو نور قیام حسین را در تند باد حوادث خاموش کند، غافل از آنکه:
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود/ خیمه ها بی پاسبان می ماند اگر زینب نبود
و شمع های در دست عزاداران حاکی از خیال خام و شکست دشمن است که:
دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت / آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
و دشمن نمی دانست که قیام حسین(ع) هزاران پرتو نور خواهد شد و در قلب های میلیون ها انسان عاشق جای خواهد گرفت، آن هم پس از 1400 سال و این شمع ها که می بینی نشانه و علامت همان نور محبتی است که خدا در دل های آزاده تابانده است و حکایت شمع، همچنان باقی است…