علی حاتمی ۲۳ مرداد ۱۳۲۳ در جایی از تهران شبیه همان جایی که «رضا خوشنویس» در «هزاردستان» به «مفتش» آدرس میدهد، متولد شد؛ خیابان شاهپور، خیابان مختاری، کوچهٔ اردیبهشت.
حاتمی خود درباره دوره کودکیاش گفته است: «مادرم خانهدار بود و پدرم در چاپخانه کار میکرد. آن وقتها مدارس که تعطیل میشد، بچهها سر کار پدرهایشان میرفتند. آنجا با حروف آشنا شدم و از آنجا کلام برایم اهمیت پیدا کرد. در کنار آن چاپخانه کلیسایی هم بود ... در چاپخانه حروف مرا تحت تأثیر قرار دادند، در کلیسا نقاشیها. من تار هم کار میکردم و این زمینهای شد برای آشنایی من با موسیقی.
در خانه عموی بزرگم، یک پروژکتور دیدم، یک پروژکتور 8 میلیمتری رسماً اولین بار در آنجا فیلم دیدم. بیشتر کارتون بود و چیزهایی در زمینههای ورزشی. به سینمای محل میرفتم. مثل تمام بچههای دیگر. چهار، پنج بار بعضی فیلمها را میدیدم این طوری بود که برخلاف همه همنسلیهایم جادوی سینما را با خود سینما کشف کردم.»
حاتمی که دانشآموخته دانشکده هنرهای دراماتیک بود، درباره دوره حضورش در این دانشکده گفته است:« سال 1341 اعلامیهای دیدم که درشاهآباد ادارهای درست میشد به نام اداره هنرهای دراماتیک، همانجا که دکتر مهدی فروغ برایش خیلی زحمت کشید. من مدتی بعد وارد این مرکز شدم. خیلیها آنجا بودند از جمله مرحوم پرویز فنیزاده، علی نصیریان و ... استادان بسیار خوبی هم بودند که دکتر فروغ انتخابشان کرده بود. مثل امیرحسین آریانپور، حمید سمندریان و ... موقع ثبت نام از من پرسیدند که در چه رشتهای میخواهم درس بخوانم، گفتم نمایشنامهنویسی و هنرهای دراماتیک.»
حاتمی بعد از ورود به دانشکده هنرهای دراماتیک، اولین نمایشنامه ریتمیک را نوشت و تئاتر عروسکی هم کار کرد.
او کار هنری خود را با تئاتر در زمینهٔ نویسندگی آغاز کرد و نمایشنامههای «ساتن»، «قصهٔ حریر»، «ماهیگیر»، «حسن کچل»، «چهل گیس» و شهر «آفتاب و مهتاب» را برای تئاتر نوشت.
او در کلاسهای نمایشنامهنویسی اداره هنرهای دراماتیک واقع (درآب سردار) شرکت کرد. او در سال ۱۳۴۴ نمایش دیب (دیو) را که از اولین نوشتههای خود بود در تالار دانشکده و با کودکان موسسه آموزشی فرهنگ آرزو به اجرا در آورد.
حاتمی با ساخت فیلم ریتمیک «حسن کچل» اولین تجربه سینمایی خود را ثبت کرد و بعدتر فیلمها و مجموعههایی چون «طوقی» ،«بابا شمل» ، «قلندر»، «خواستگار» ، «ستارخان»، «سوتهدلان» ، «حاجی واشنگتن» ، «کمالالملک» ، «مادر» ، «دلشدگان» و مجموعههای تلویزیونی «داستانهای مولوی»، «سلطان صاحبقران»، «هزاردستان» را در کارنامه هنری خود ثبت کرد.
آخرین فیلم نیمهتمامش با نام «جهان پهلوان تختی» که یکی از بزرگترین پروژههای سینمایی او بعد از مجموعهٔ «هزاردستان» بود، به علت مرگ ناشی از بیماری سرطان نافرجام ماند.
حاتمی را با کوروساوا فیلمساز شهیر ژاپن مقایسه کردهاند. جعفریجوزانی فیلمساز و تهیه کننده سینما معتقد است: «همانطور که کوروساوا از آداب سامورایی و آیینهای مذهبی ژاپن الهام میگرفت و نشانههای تازهای در جهان امروز پیدا میکرد، علی حاتمی نیز از فرش و آیینهایی مانند شاهنامهخوانی، تعزیه و آیین پهلوانی، واژهها و حرکت رقصگونه را پیوند میداد و از آن اسطوره بیرون میآورد.»
از سوی دیگر در کتابی با نام «علی حاتمی در امتداد فردوسی» با اشاره به شباهت علی حاتمی و فردوسی، آمده است: «حاتمی از این جهت که برخی شخصیتهای سینماییاش را از شخصیتهای حقیقی تاریخی برگرفته، به مانند فردوسی رفتار کرده است. رگ و ریشه تاریخی دارد، اما به سندهای تاریخی الصاق نمیشود. به گونهای اگرچه آن شخصیتها شناسنامه دارند، اما حاتمی روایتگر تاریخ آنها نیست. او روایت خودش را از تاریخ دارد که ممکن است با شناسنامه تاریخی افراد هماهنگ باشد. حاتمی هم بسان فردوسی مورخ نیست. اما آنچه میگوید با آنچه در بستر تاریخ جاری شده، بیگانه نیست.»
علی حاتمی 15 آذر سال 75 بر اثر بیماری سرطان درگذشت و سنگ مزارش با عبارت «آیین چراغ، خاموشی نیست» در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س)، میزبان علاقهمندانی است که با آثار او خاطره دارند.
خانه هنرمندان ایران هر سال همزمان با سالروز درگذشت این هنرمند مراسمی را به یاد او برگزار میکند و امسال نیز این مراسم ساعت 17 روز پنجشنبه 13 آذر ماه برگزار میشود.