گاهی ما واقعیات را به نوعی در ذهن خود تغییر می دهیم که گویا اصلا مرتکب هیچ اشتباهی نشده ایم.همه ما می دانیم که درس گرفتن از اشتباهات، امری بسیار مهم است. اما در عمل، نمی توانیم به چنین گفته ای پایبند بمانیم. ذهنمان، در هر قدم به جنگ با ما می آید و می خواهد آن اشتباه را دوباره تکرار کنیم؛ اما با رویکرد و روشی صحیح، می توان به نرمی این رویه را تغییر داد.
گاهی ما واقعیات را به نوعی در ذهن خود تغییر می دهیم که گویا اصلا مرتکب هیچ اشتباهی نشده ایم. متاسفانه برای درک و درس گیری از یک اشتباه، ابتدا باید به انجام شدن آن اعتراف کنید. معمولا تمایلی به داشتن حس بد نداریم و به همین دلیل هم، چشمان خود را بر روی حقیقت می بندیم.
گاهی پول بسیاری را صرف خرید محصولی می کنیم که در نهایت نیز هیچ فایده ای برایمان ندارد. در اعماق وجود خود هم به خوبی می دانیم که آن وسیله به کارمان نخواهد آمد اما در نهایت خود را گول زده و پول را پرداخت و در نتیجه، مالک وسیله ای بی مصرف می شویم.همین پروسه در هنگام انجام سایر اشتباهات، در مغز تکرار می گردد. مقدار بسیار زیادی شیرینی می خوریم و به خود می گوییم که اشکالی ندارد، به انرژی نیاز داریم؛ به شکل منظم ورزش نمی کنیم و به خود می گوییم که به استراحت نیاز داریم. دلیل به بن بست خوردن سایر پروژه ها هم این بوده که هنوز جامعه و یا تکنولوژی برای آنها آماده نیست.
خودمان را گول می زنیم چون نمی خواهیم احساس بدی داشته باشیم؛ حالت تدافعی به خود گرفته و در نهایت نیز بهترین بهانه را برای خود و دیگران تشریح می کنیم. خیلی از اوقات، ما حتی می تریسیم پیش خودمان اعتراف کنیم که اشتباه کرده ایم.
زمانی که اقداماتمان از طرف سایرین، کودکانه پنداشته می شوند، سخت می شود از آنها دفاع کرد. اما تا زمانی که به آنها به دقت نگاه نکنیم و ایراد کار را پیدا نکنیم، نمی توانیم درسی گرفته باشیم که باعث جلوگیری از تکرار مجددشان بشود. تعریفتان را از شکست تغییر داده و بدانید تنها فردی نیستید که شکست را تجربه می کنید. در این بهار نو، فرصتی وجود دارد تا بیشتر از هر زمان دیگری عزم خود را جزم نموده و برای داشتن زندگی بهتر، تلاشی دو چندان کنیم.