کاش یکی‌ بود که توی کوچه‌ها داد میزد

خاطره خشکیه…

خاطره خشکیه…

اونوقت همه ی خاطراتتو

همونایی که ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارن

میریختم تو کیسه

و میدادم بهش

و میرفت رد کارش