برای تو می نویسم برای تو که مهربانترینی برای تو که لحظه ی تولدت پر از عشق بود ولحظه ی عاشق شدنت گور شقایق های عاشق.می دانم اگر روزی خواستی دوست از دست رفته ات را فراموش کنی،من نام ونشان تو را به دست سهیل های آسمانی می سپارم تا همه بدانند چقدر تو را دوست داشتم.
عشق برای غریبی و تنهایی انسان هیج نیست از شهر غربت برایم سخن بگو.
یکی را دوست دارم ولی افسوس او هرگز نمی داند،نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من که او را دوست دارم،ولی افسوس که او هرگز نگاهم را نمی خواهد.
بر برگ گل نوشتم من او را دوست دارم ولی افسوس او گل را به کودکی داد تا او را بخواند.
نصیحت:سرشت انسان دست اوست،اما سرنوشت انسان به دست خودش است و ورق می خورد پس طوری باش که بعدها افسوس نخوری و پشیمان نشوی