هر که در عشق سر از قله بر آرد هنر استهمه تا دامنه کوه تحمل دارند .....مژگان عباسلو
چشمها – پنجرههای تو – تأمل دارند
فصل پاییز هم آن منظرهها گل دارندابر و باد و مه و خورشید و فلک مطمئنم
همه در گردش چشم تو تعادل دارندتا غمت خار گلو هست، گلوبند چرا؟
کشتههایت چه نیازی به تجمل دارند؟همهجا مرتع گرگ است، به امید کهاند
میشهایم که ته چشم تو آغل دارند؟برگ با ریزش بیوقفه به من میگوید:
در زمین خوردن، عشاق تسلسل دارندهرکه در عشق سر از قله برآرد هنر است
همه تا دامنهی کوه تحمل دارندمژگان عباسلو