عزیزانم را کشتم مرا اعدام کنید! + عکس
رکنا: مرد شیشهای که همسر و 2 پسر خردسالش را به طرز فجیعی کشته است، با عذاب وجدان در اشتیاق مجازات مرگ اشک ریخت. ساعت 3 ظهر سهشنبه سوم آذرماه سال جاری مرد جوانی در تماس با پلیس 110 از ماجرای پیدا شدن اجساد عروس خانواده و بچههایش در کمددیواری خانهشان خبر داد و خیلی زود تیمی از مأموران کلانتری 152 خانیآباد به ساختمان شماره 6 در منطقه نعمتآباد حاضر شدند.
مأموران با حضور در اتاق خانه ابتدا جسد نوزاد 15 روزه را که داخل ساکی در میان رختخوابها بود بیرون کشیدند و سپس با جسد پسر کوچولوی 2 ساله و مادر 21 ساله خانواده که داخل کمددیواری پتوپیچ شده بودند، روبهرو شدند.
بدین ترتیب تیمی از مأموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران همراه بازپرس منافیآذر از شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران در قتلگاه این خانواده حاضر شدند.
کارآگاهان در تحقیقات ابتدایی سراغ داماد این خانواده رفته و وی به مأموران گفت: روز گذشته برادرزنم که به خاطر درگیری با همسایهها به زندان رفته است، با خواهرش تماس گرفت و خواست من به خانهاش بروم و در خانه را ببندم و در همین زمان نیز صاحبخانهشان ادعا کرد که حکم تخلیه خانه را گرفته و با دیدن من خواسته بود وسایل را از خانه «میثم» ببرم که امروز برای بررسی و برداشتن بخشی از وسایل وارد خانه شدم. وی افزود: بوی تعفن همه جای خانه را گرفته بود، اما فکر نمیکردم جنایتی صورت گرفته باشد تا اینکه به سمت کمددیواری داخل اتاق رفتم و وقتی در را باز کردم شدت بو بیشتر شد و با برداشتن ساک از روی رختخوابها متوجه جسد نوزاد 15 روزه شدم که خیلی زود با پلیس تماس گرفتم. کارآگاهان در این مرحله از سوی متخصصان پزشکی قانونی که در محل حاضر شده بودند پی بردند که حدود 10 روز از زمان قتل اعضای این خانواده گذشته است و طناب داری بالای کمددیواری آویزان بود که همین سرنخها کافی بود تا فرضیه قاتل بودن پدر خانواده در تحقیقات پلیسی به صورت ویژه مورد بررسی قرار گیرد.
تیم پلیسی با تجسس از اهالی ساختمان پی بردند که میثم جوانی شیشهای است که پنجشنبه هفته گذشته با فریادهای «کشتم، کشتم» سکوت شبانه را شکست و ادعا میکرد که 3 نفر را کشته است و این در حالی بود که همسایه به خاطر شیشهای بودن و توهمهایش حرفهایش را جدی نگرفتهاند تا اینکه مرد شیشهای به طبقه سوم ساختمان رفته و با شکستن در ورودی خانه همسایه ادعا کرده دزد وارد ساختمانشان شده است و همین درگیریها کافی بود تا تیمی از مأموران کلانتری برای دستگیری وی وارد عمل شوند.
کارآگاهان در این مرحله سراغ مأموران کلانتری رفته و آنها نیز ادعا کردند مرد شیشهای در حالت غیرعادی بود و ابتدا ادعا میکرد که 3 نفر را به قتل رسانده است، اما وقتی وی را به دادسرای بعثت بردیم دیگر از جنایت حرفی نزد و بازپرس پرونده نیز دستور داد تا میثم را به زندان فشافویه انتقال دهند.
همین اطلاعات کافی بود تا کارآگاهان با فرضیه اینکه میثم برای فرار از اتهام قتل اقدام به درگیری ساختگی و تخریب در کرده تا با انتقالش به زندان و کشف اجساد خانوادهاش ادعای بیگناهی کند، در این مرحله بازپرس منافیآذر همراه تیمی از مأموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران برای تحقیقات بیشتر به زندان فشافویه رفتند. میثم زمانی که دید راز جنایت پنهان شده در کمددیواری خانهاش از سوی مأموران فاش شده است، خیلی زود لب به اعتراف گشود و ادعا کرد که به خاطر درگیری و توهم شیشه دست به جنایت خانوادگی زده است.
گفتوگو با عامل جنایت
میثم که 31 سال دارد، روز گذشته پا در شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران گذاشت و با چهرهای خونسرد به سوالات جواب کوتاه داد و گفت فقط میخواهم اعدام شوم.
چرا خانوادهات را به قتل رساندی؟
با همسرم درگیر شدم و چون شیشه کشیده بودم دست به این جنایت زدم.
با همسرت اختلاف داشتی؟
60 میلیون تومان دیه به باجناقم بدهکار بودم و مادر همسرم بارها با من تماس میگرفت که این پول را بپردازم که سر همین موضوع با همسرم درگیر شدم و او را کشتم.
چرا دیه؟
یک سال پیش باجناقم پشت سر من و همسرم حرف زده بود و وقتی اومد خانهمان 2 ضربه چاقو به پهلویش زدم.
«نسرین» را چطور به قتل رساندی؟
ابتدا با دست خفهاش کردم و بعد برای اطمینان دوباره با شال، گردنش را فشار دادم.
بچههایت کجا بودند؟
«آرین» 2 ساله در اتاق سرگرم بازی بود و «آرمین» نیز که نوزاد 2 هفتهای بود خواب بود که ابتدا آرمین را کشتم، بعد سراغ آرین رفتم.
با همسرت اختلاف داشتی، چرا بچههایت را کشتی؟
میخواستم همگی در آن دنیا با هم باشیم.
طناب دار بالای در کمد دیواری برای چه بود؟
قصد داشتم خودم را بکشم، اما ترسیدم و بیخیال شدم.
بعد از قتل چه کردی؟
دوباره شیشه کشیدم و از پنجره خانه داد زدم که خانوادهام را کشتهام، اما کسی باور نکرد و فکر میکردم دزد وارد خانه شده به همین خاطر به سمت طبقه سوم رفتم و در خانهشان را شکستم.
چرا در دادسرا نگفتی خانوادهات را کشتی؟
خودم باور نداشتم و فکر میکردم همه اتفاقات یک خواب و رویا بوده، به همین خاطر سکوت کردم.
در زندان عذاب وجدان نداشتی؟
مرگ خانوادهام را باور نداشتم و هیچچیز یادم نمیآمد.
باز بودن در خانه را به یاد داشتی؟
فقط همان صحنه را به یاد داشتم که به خواهرم زنگ زدم.
همسرت از اعتیادت خبر داشت؟
قبل از ازدواج اعتیاد زیادی داشتم و همه موادهای مخدر را تجربه کرده بودم، اما زمان ازدواجم با نسرین ترک کرده بودم و سالها بود که دیگر مواد نمیکشیدم و خانواده همسرم از این ماجرا باخبر بودند.
چه مدت است که دوباره شیشهای شدهای؟
نزدیک 3 هفته است.
با نسرین چطور آشنا شدی؟
نسرین 15 سال بیشتر نداشت و در یکی از روستاهای نزدیک هشتگرد همسایهمان بود که به خواستگاریاش رفتم.
فکر میکنی خانواده نسرین تو را ببخشند؟
من از آنها میخواهم که مرا اعدام کنند و هیچ چیز دیگر از دادگاه و خانواده نسرین نمیخواهم چون تنها اعدام است که مرا به آرامش میرساند. بنابر این گزارش، بازپرس منافیآذر با توجه به اعترافات عامل جنایت دستور داد تا میثم برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارشناسان پزشکی قانونی قرار گیرد تا جنون وی نیز بررسی شود.