من خدايی میشناسم كه ابر رحمتش به زمين و زمان باريده...يکی سپاسش ميگويد و هزاران نفر کفر!!!پس مپندار بهتر از آنچه عيسی و خدايش را سپاس گفتند...از تو برای مهربانيت قدردانی میکنند!!!خوبی دليل جاودانگی توخواهد شد...پس به راهت...ادامه بده...!!!کاش میدانستی...ما را مجال آن نیست...كه روزهای رفته را از سر گیریمو لحظه های بی بازگشت را تمنا كنیم...
كاش میدانستی فردا...چه اندازه دیر است...برای زیستن...و چه اندازه زود برای مردن...و « همیشه » واژه ای است پر فریب...كاش میدانستی یك آلاله را ،فرصت یك ستاره نیست...به ناگاه بسته خواهد شد ،پنجره های دیدار در اجبار تقدیر...كاش میدانستی...گناهی كه پشيمانی بياورد ، بهتر از عبادتی است كه غرور بياورد...!!!همه دوست دارند به بهشت بروند...اما کسی دوست ندارد که بمیرد...!!!بهشت رفتن جرات مردن میخواهد...جهنمی بدتر از آن نیست...كه مدامبه یاد بیاوری...بوسه ای راكه اتفاق نیفتاده است...اندیشیدن به پایان هر چیز ،شیرینی حضورش را تلخ می کند...بگذار پایان تو را غافلگیر کند ،درست مانند آغاز...