کودک نابغهزن و مردی چند سال بعد از ازدواجشون صاحب پسری میشنچند روز بعد از تولد بچه متوجه میشن که اون یه نابغه اسبچه در یک سالگی مثل یک آدم بزرگ شروع به حرف زدن میکنه و دردوسالگی به اکثر زبانها حرف میزنهدر سه سالگی با اساتید دانشگاه به بحث و تبادل نظر میپردازه و درچهار سالگی پیش بینی های باور نکردنی راجع به علم و پیشرفت اون میکنهدر جشن تولد 5 سالیگش در حضور همه فامیل اعلام میکنه :من دقیقا یک سال دیگه میمیرم ، مادرم 18 ماه بعد از من میمیره وپدرم یک سال بعد از مرگ مادرم میمیره !!پسر بچه همون طور که گفته بود در شش سالگی میمیره و مرد بلافاصله در چندین شرکتبیمه همسرش رو بیمه عمر میکنهطبق پیش بینی بچه مادرش هم در تاریخی که گفته بود میمیره و ثروت هنگفتی بخاطر بیمهعمر زن نصیب مرد میشه !مرد تصمیم میگیره یک سال باقی مانده از عمرش رو به خوشی بگذرونه ،پس به سفرهای تفریحی زیادی میره ،در بهترین هتلهای جهان اقامت میکنه ،گران ترین خودروهای دنیا رو برای خودش میخرهو در آخرین روز عمرش تمام دوستان و آشنایانش رو دعوت میکنه ، مهمونی مفصلی میگیرهو آخرین شب زندگیش رو با یک دختر زیبا مشغول خوشگذرونی میشه ...صبح با صدای جیغ دختره از خواب پا میشه و در حالی که تعجب کرده بود که چراهنوز زنده اس میپرسه چی شده ؟دختره جواب میده :وکیل خانوادگی شما تو راهرو افتاده و هیچ حرکتی نمیکنه ، فکر کنم فوت شده !!!!!!!!!