به روی آینۀ پر غبار من بنویس
بدون عشق جهان جای زندگانی نیست
کاربر برتر مـاه
به روی آینۀ پر غبار من بنویس
بدون عشق جهان جای زندگانی نیست
ویرایش توسط !!yalda!! : 05-20-2016 در ساعت 10:23 PM
تو باشی بهار باشد و چکاوک ها
مگر من از خوشبختی چه می خواهم؟!
مي رسد روزي که شرط عاشقي دلدادگي ست
آن زمان، هر دل فقط يک بار عاشق مي شود
ای که از کوچه ی معشو قه ما می گذری / مطمئن باش که سر می شکند دیوارش
شیراز و اب و رکنیو این باغ خوش نسیم
عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است
تا قلم موی خیالت یادگاری میکشم
یک قفس بی پنجره با یک قناری میکشم
بی تو باران می شود این بغض های لعنتی
پشت پلکم انتظارت را بهاری میکشم
مرحبا ای یار، من مستم ز چشمانت یقین
می برد قلب مرا یاد تو ای زیبا ترین
هم سرای قلب من، سر زن و هم دل جا گذار
جسم من قربان تو، وا کن دلُ و بر جان نشین
نشستم روی ساحل، حال دریا را نمیدانم!
من این پایینم و قانون بالا را نمیدانم !
چرا اینقدر مردم از حقایق رویگردانند؟!
دلیل این همه انکار و‌حاشا را نمیدانم!
مرحبا ای یار، من مستم ز چشمانت یقین
می برد قلب مرا یاد تو ای زیبا ترین
هم سرای قلب من، سر زن و هم دل جا گذار
جسم من قربان تو، وا کن دلُ و بر جان نشین
نیست در عالم ز هجران تلختر
هر چه خواهی کن ولیکن ان مکن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0
مجوز های ارسال و ویرایش
