نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: خیانت پایان دوستی بی‌اندازه با یک غریبه

Hybrid View

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    991
    نوشته ها
    5,752
    پسندیده
    96
    مورد پسند : 212 بار در 192 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 51.0.2704.103

    خیانت پایان دوستی بی‌اندازه با یک غریبه

    دوستم چشم طمع به شوهرم داشت


    خیانت پایان دوستی بی‌اندازه با یک غریبه


    قدس آنلاین/ طوبی ساقی: پیامک‌های عاشقانه از شماره‌ای ناشناس فکرم را به خود مشغول کرده بود. روزهای اول موضوع را جدی نمی‌گرفتم. کم‌کم نسبت به این مسأله حساس شدم. با شماره مورد نظر تماس گرفتم. کسی جوابگو نبود. این مزاحمت‌ها برای من که برای خودم قید و بندی دارم غیرقابل تحمل بود.

    وجه به موقعیت شغلی که داشتم و از طرفی نمی‌خواستم مشکلی در زندگی‌ام به وجود بیاید سیم کارتم را عوض کردم.زن جوان برای پی گیری شکایت از فردی به دادگاه مراجعه کرده که با هم دست خواهری داده بودند.

    بهاره گفت: از چشم‌هایم بیشتر به او اعتماد داشتم، ما هم قسم شده بودیم که مثل دو خواهر باشیم.
    هر کاری از دستم برمی‌آمد برایش انجام دادم.
    حتی به فکر بودم سر و سر و سامانی بگیرد و بتوانم خواهری‌ام را ثابت کنم.

    خانواده‌ام نسبت به این ارتباط صمیمانه حساس بودند و می‌گفتند به صلاح نیست با فردی غریبه این قدر خودمانی بشوی.به این حرف‌ها توجهی نمی‌کردم.

    در کنار او احساس آرامش می‌کردم گاهی با هم درد و دل می‌کردیم و این طوری برای‌تان بگویم که در شادی و غم همدیگر شریک بودیم. اما او لگد محکمی به آنچه از محبت پر کرده بودم زد و همه چیز را خراب کرد.

    بهاره که موقعیت شغلی خوبی دارد و با شوهرش در یک شرکت مشغول کار است با تنظیم دادخواستی به کلانتری 16 مشهد مراجعه کرد تا شکایت خود را از طریق قانونی پی‌گیری کند.زن جوان درباره مشکلی که به وجود آمده گفت: من و مینا چند سال قبل با هم آشنا شدیم، دوستی ما صمیمی و خودمانی شد تا جایی که همدیگر را خواهر صدا می‌زدیم.

    او مدرک دانشگاهی‌اش را گرفت و تقلا کردم تا در شرکت خودمان استخدامش کنم.
    شوهرم حرفی نداشت و از این که می‌دید در کنار دوستم احساس خوشحالی می‌کنم رضایت داشت.
    من و مینا روزهای خوب و شیرینی را پشت سر گذاشتیم. با توجه به اعتمادی که به او داشتم حساب و کتاب‌های مالی را به دستش سپردم.
    زن جوانی آهی کشید و افزود: حدود دو سال قبل با حسابرسی که از شرکت انجام دادیم متوجه شدیم حساب‌های مالی دستکاری شده‌اند.
    با پی گیری دقیق شوهرم متوجه شدیم دوست جون جونی‌ام با همدستی مرد جوانی که در شرکت کار می‌کرد به حساب‌های شرکت دست برده‌اند. باورم نمی‌شد چه می‌شنوم.
    شوهرم عذر مینا را خواست و اخراجش کرد. من هم از خجالت نمی‌توانستم سرم را بالا بیاورم و هیچ حرفی برای گفتن نداشتم.چند ماه از این ماجرا گذشت.
    پیامک‌های مزاحمی برایم می‌آمد، همان طور که گفتم سیم کارتم را عوض کردم مزاحمت‌ها قطع شد. اما از دو ماه قبل متوجه شدم فردی برای شوهرم پیامک‌های عاشقانه می‌فرستد. او این پیامک‌ها را زود پاک می‌کرد و این مسأله شک و تردید مرا نسبت به شریک زندگی‌ام در پی داشت.

    بهاره گفت: این فکر خام که همسرم به من خیانت می‌کند عذابم می‌داد و مثل سیر و سرکه می‌جوشیدم. همسرم که متوجه نگرانی‌ام شده بود خیلی صادقانه با من صحبت کرد.

    دل چرکین شده بودم و آرام و قرار نداشتم.
    این وضعیت ادامه داشت تا این که یکی از خانم‌هایی که در شرکت کار می‌کند خبری به من داد که شوکه شدم.

    می‌گفت مینا، عامل مزاحمت‌های پیامکی برای من و همسرم است.
    می‌خواهم از این دوست ناباب شکایت کنم. او با این کارهایش می‌خواست زندگی‌ام را به هم بریزد.

    زن جوان در پایان گفت: مقصر خودم هستم که حد و مرز دوستی را نگه نداشتم و سیر تا پیاز زندگی‌ام را به مینا اطلاع دادم. این اعتماد بیجا باعث شد این قدر از نظر روحی آزار ببینم.
    ویرایش توسط janan : 08-04-2016 در ساعت 08:30 AM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن