دل تو غریبه شد با دل من ...
برنکشتی بببینی حتی تو حال من...
ندیدی غم توصدامو...
ندیدی اشک چشمامو...
راتو گرفتی ورفتی ...
کاش میفهمیدی بیقرارتم...
نبودنت به جنون میکشه منو...
حسرت نداشتنت آخر میکشه منو...
دل تو غریبه شد با دل من ...
برنکشتی بببینی حتی تو حال من...
ندیدی غم توصدامو...
ندیدی اشک چشمامو...
راتو گرفتی ورفتی ...
کاش میفهمیدی بیقرارتم...
نبودنت به جنون میکشه منو...
حسرت نداشتنت آخر میکشه منو...
وز ها پشت پنجره می نشست...
بر روی صندلی چرخ داری که سرنوشت برایش خرید بود...
به پارک خیره می شد...
دویدن های پر شور و شوق بچه ها را با عمق جان نگاه می کرد!!
لبخند می زد... خالی از حسرت !!
خدا عوض پاهایش به او بال داده بود...
سکوت آدمیزاد بوی دلخوری میده
پرحرفیش بوی دلتنگی
آمدی خیر سرت عشق بورزی تو به ما
به همین زندگی عادی ما گند زدی
.
.
.
.
خوبه حال من
تو که باشی کنار من دلم قرص است
اصلا تمام قرص ها جز تو ضرر دارند
پیر که بِشَم
بَچه هام، نَوه هام
ازم میپُرسَن:
عاشِق شُدی تاحالا؟
آخ که این سوال
چِقَد میتونه
سَردَم کُنه ، داغَم کُنه
مُرور میکُنَم خاطِره هامو با تو
یادَم میاد قدم زدنامون و
حرفامون، خَنده هامون..
یه قطره اشک سُر میخوره از روی گونَم!
چی بایَد جواب بِدَم؟
بِگَم آره؟ بَعد بِگم چی شُد؟
سوالِ دومِشون و میپُرسَن:
وااا چی شُد؟ آره یا نه؟
یه نَفس عمیق میکشم،
آخ که چقدر دِلم بَرایَت تنگ میشود!
جواب میدم:
- نه عزیزم ، عاشقی خوب نیست ، میسوزونَتِت ، نابودِت میکُنه..
دَر میآن روزهآ اَز روزِ دوّم بـدم می آیــَد!
روزِ دوّم بی رَحم تَرین روز اَست!
بآ هیچ کَس شــوخی نَدآرد...
دَر روز دوّم همه چـَیز مَنطقیســـت
حَقآیِق آشکآر است و به هیچ وَجه نمیتَوآن سَر خود شیره مآلید!
مثلآ روزِ اول مَدرسه همیشه روز خـوبی بود
آغآز مَدرسه بود و خوشحآل بودیم اَمّا امآن اَز روزِ دوّم تآزه میفهمیدیم تآبستآن تمآم شُده است! یآ مثلا روز دوم بآزگشت از سَفَر روز اول خستگـی در میکـنیم،حمّآم میرویم، امّا روز دوم تآزه میفهمیم که سفر تمآم شده است.طَبیعت،بگو بخند بآ دوســتآن و عشق و حآل تمآم شُـده است...هـرگآه مآدربزرگ نَزد مآ می آمد و یک هفته می مآند وَقتی که برمیگَشت نآرآحت میشدیم* امــآ روزِ دوّم تآزه میفهمیدیم که مآدربزرگ رَفت یعنی چه؟
وَ یآ وَقتی کسی اَز دنیآ می رَفت روز اول خُدآ بیآمرز است و روز دوم عـزیزِ اَز دَست رفته!
و امّا جُدآیـــی
روز اول شوکــه ایم!و شآیَد حتی خوشحآل بآشیــم!که زندگی جدیــدی در راه است...
تیریــپ مجردی و عشق و حآل وَرمیدآریم!
امــا دریــغ از روز دوّم!
تآزه میفهمیم کسی رفته،میفهمیم حآلمان خوب نیست تآزه میفهمیم تَنهآیی بد است!
بآید روز دوم را خوآبید
بآید روز دوم رآ خورد
بآید روز دوّم را...
نگرانم!
برای روزهایی که می آیند
تا از تو تاوان بگیرند و تو را مجازات کنند!
نگرانم!
برای پشیمانی ات، زمانی که هیچ سودی ندارد!
نگرانم!
برای عذاب وجدانت، که تو را به دار می کشد وُ می کُشد!
روزگاری رنج تو رنجم بود
اما روزها خواهند گذشت…
و تو
آری تو
آنچه را به من بخشیدی
از دست دیگری باز پس خواهی گرفت!
و آنچه که من به تو بخشیدم، هیچگاه نخواهی یافت!
دیــگـر ســکوتــ مـےکـُـنـــم....!
دیــگـر قـرآر نیــست کــسـے صـدآیــم رآ بـشـنـود:|
خـیلــے حــرف اسـت ... آدمــ پـر حـرفــے مثـل مــن دیــگـــر حــرفــی بــرآے گفــتنــ ندآشــتهـ بـآشــد!×!
ایـــن روزهـــآ
اِحـســـآسَـمـ دَمـ دَمـی مَــزآجــ شُــدِـهـ
گــآهــی آرآمــ
گــآهـــی بـآرآنــــی ...!
تَکلیفـش رآ نـمــی دانَـد ..!