کودکی سیبی بود برشاخه احساس وجودکودکی سرخ گلی بود در آن سوی بهارکودکی بوته سرسبزی بود رسته در باغچه رویاهاکودکی خواندن شیوای قناری ها بودکودکی چلچله ای بود پر از شوق سفر...کودکی شیطنت ماهی سرخی بود در حوض حیاتکودکی بوسه نوشینی بود که من از لب های شیدایی دزدیدمکودکی خوشه انگوری بود که من از تاک رفاقت چیدم
کودکی حرف قشنگی بود در جمله عمر... کودکی بیت لطیفی بود در شعر امید کودکی نغمه زیبای شکوفایی بود... کودکی پاکی سرچشمه بیداری بود کودکی بازی پروانه دل بود در آبی عطش ... کودکی رقص گل نیلوفر بود در آب کودکی تابش پرتو های ایمان بود ... کودکی خنده شفاف دلی شادان بود کودکی وصلت جادویی شب با مهتاب ... کودکی اوج هم آغوشی بیداری و خواب کودکی رقص گل قاصدکی بود پر از شور و شتاب .. کودکی زمزمه ای دلکش و جان پرور بود کودکی نرمی لالایی یک مادر بودیاد ان دوره شیرین زکف رفته به خیر یاد ان کودک در خاطره ها خفته بخیر