از بی معرفتی![]()
از بی معرفتی![]()
از ادمای دروغگو و هزار رنگ![]()
از این که چرا گذاشتم بازیم بده
از اینکه نمیدونم حقیقت چیه![]()
از دروغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ غغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ غغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ غغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ غغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ![]()
من اینجا بس دلم تنگ است کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظهخودت میدونی عادت نیست و دوست داشتن محضه
نفسم می گیرد در هوایی که
نفس های تو نباشد...![]()
هنوز دست نشسته ست غم ز خون دلم چه نقش ها که ازین دست می نگارندم![]()
ویرایش توسط !!yalda!! : 09-22-2016 در ساعت 12:56 AM
امشب از آن شبهايي است که صداي قناري بجاي صداي جيرجيرکها بگوش ميرسد
و بيچاره خروس همسايه
نمي داند آوازش را سردهد يا نه و من همچنان در انتظار....![]()
از ادمای دو روووووووووووووووووووووووو وووو