🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍃
🍂
🌙✨داستــــــان شبـــــــ🌙✨
⬅️ #قسمت_هجـــــدهــم
💕 هوالعشـــــ♥️ــــــق 💕
✍پشتت را میکنے تابروی ڪه بازوات رامیگیرم.
یک لحظه صداے جمعیت اطراف ماخاموش میشود
تمام نگاه هاسمت ما میچرخد وتوبهت زده برمیگردی ونگاهم میکنے
نگاهت سراسر سوال است کہ
چرااینکاروڪردی!؟ابروم رفت!
🍁🍁
دوستانت نزدیک مے آیند وڪم ڪم پچ پچ بین طلاب راه مے افتد.
هنوز بازوات رامحڪم گرفتہ ام.
نگاهت میلرزدازاشک؟نمیدانم فقط یک لحظه سرت راپایین میندازے
دیگرڪارازکارگذشتہ.چیزی را دیده اند کہ نباید!
لبهایت و پشت بندش صدایت میلرزد چیزی نیست!خانوممه.
لبخند پیروزے روی لبهایم مینشیند.موفق شدم!
همان پسر ڪه بگمانم اسمش رضا بودجلو میپرد:
❤️❤️
چی داداش؟زن؟کے گرفتے ما بی خبریم؟
کلافہ سعے میکنے عادی بنظربیایی:
بعدن شیرینیشو میدم.
یکے میپراند: اگہ زنته چرا درمیری؟
عصبے دنبال صدامیگردی وجواب میدهی:
چون حوزه حرمت داره.نمیتونم بچسبم به خانومم!
این رامیگویے،مچ دستم رامحڪم دردست میگیرے و بدنبال خود میکشے
جمع راشڪاف میدهی وتقریبا به حالت دو ازحوزه دور میشوے ومن هم بدنبالت.
💖💖
نگاه های سنگین راخیره به حالتمان احساس میڪنم
بہ یک ڪوچہ میرسیم،مے ایستے ومرا داخل آن هل میدهے و سمتم می آیـے.
خشم ازنگاهت میبارد.میترسم وچندقدم به عقب برمیدارم.
خوب شد راحت شدی ممنون ازدسته گلت البته این نه!(به دسته گلم اشاره میکنی) اونیومیگم ک اب دادی
مگہ چیڪارکردم؟.
هیچےدنبالم نیا.تاهواتاریک نشده بروخونه!بہ تمسخرمیخندم!
هہ مگہ مهمہ برات تو تاریکے برم یانه؟
💝💝
جا میخوری توقع این جواب رانداشتے
نه مهم نیست هیچ وقتم مهم نمیشہ.هیچ وقت!
وبسرعت میدوی وازڪوچه خارج میشوے
دوستت دارم وتمام غرورم راخرج این رابطه میڪنم
چون این احساس فرق دارد
بندی است ڪہ هرچہ درآن بیشتر گره میخورم آزاد ترمیشوم
فقط نگرانم
نڪند دیرشود هشتادوپنج روز مانده..
⏪ #ادامہ_دارد...
🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍂🍃🌺🍃