[COLOR=#000000 !important]به گزارش پارس نیوز، عباس عبدی نوشت؛ادعاهایی که علیه یک قاری قرآن در فضای رسانهای و مجازی و سپس به صورت رسمی مطرح شد، یک ضایعه تمامعیار بود.[COLOR=#000000 !important]چه آن ادعاها به صورت کلی یا جزیی درست باشد و چه آنکه به کل نادرست و به ناحق باشد. در هر دو صورت این رویداد یک زیان بزرگ برای جامعه ایران محسوب میشد؛ زیانی که حداقل بخشی از آن ریشه در وضعیت علیل رسانهای ایران دارد. بهتر آن بود که امکان داشت در مورد این پروندهها ورود پیدا نکنیم ولی چگونه میتوان ساکت بود، در حالی که این مساله به موضوع و گفتوگوی بسیاری از مردم عادی و نخبگان تبدیل شده است.[COLOR=#000000 !important]١- فرض میکنیم تمامی اتهاماتی که زده شده دروغ و ساختگی باشد. در این صورت آیا نباید از خود بپرسیم که چه عواملی موجب شده که تا این حد در برابر آبروریزیهای افراد ضربهپذیر شدهایم؟ چرا چنین اتهامات ناروایی علیه افراد امکان نشر و از آن بدتر امکان پذیرش پیدا میکند؟ به طوری که یکی از افراد شناخته شده نیز در برنامهای تلویزیونی با مفروض و قطعی گرفتن آن به دیگران طعنه میزند. در چنین فرضی دو مشکل مهم خودنمایی میکند؛ اول امکان انتشار از رسانههایی که تحت چارچوب حقوقی ایران نیستند و اخبارشان مورد توجه واقع میشود. دوم پذیرش اصل چنین خبری حتی بدون چون و چرای جدی کردن در اتهامات.[/COLOR][COLOR=#000000 !important]اینکه یکی از آقایان اینها را منتسب به توطئههای دشمن علیه کشور و انقلاب کرده است، مشکلی را حل نمیکند، زیرا توطئههای دیگران امری بدیهی است. آنچه وظیفه ماست این است که شرایط را به گونهای آماده کنیم که امکان اثرگذاری این توطئهها فراهم نشود. تهدید و ارعاب و اینکه اگر کسی با چنین رسانهای همکاری کرد چنان و چنان میکنیم، مشکلی را حل نمیکند بلکه بدتر هم میکند. باید به مرحلهای رسید که رسانههای داخلی چنان اعتباری پیدا کنند که مردم برای کسب خبرهای جامعه از رسانههای غیررسمی استفاده یا به آن اعتماد نکنند و در نتیجه همکاری با آنان را زشت و ناپسند بدانند. در غیر این صورت اگر کاری از جانب مردم زشت تلقی نشود، حتی اگر مجازات هم شود، مشکلی حل نخواهد شد.[/COLOR][/COLOR][/COLOR]