همه مرابا خنده های باصدا میشناسند؛این بالش بیچاره ،با گریه هاى بی صدا




شكستن دل ،به شكستن استخوان دنده مى ماند…از بیرون همه چیز رو به راه است…اما هر “نفس”

درد است كه میكشى…