شک ندارم که تو مانند خودم دلتنگی
با جهانی جهت دیدن من در جنگی

شک ندارم که دل شیشه ای شفافت
خورده ازغربت ودوری،به میانش سنگی

گرچه دوریم و ز دیدار رخت محرومم
در دلم میشنوم از نفست آهنگی

ازغم دوری توحال خوشی دردل نیست
شادم اما که تو با قلب خودم دلتنگی