۳
۲
۱
نور تصویر صدا
اکشن
موهامُ خشک میکنم، پیرهن قشنگم رو میپوشم. آخرین باری که تمام قد روبروی آینه ایستادم رو یادم نیست. بشنوید از وزنم، از پارسال پنج کیلو کم کرده ام. یک کیلو به خاطر رژیم غذایی، نیم کیلو به خاطر ورزش، دویست و پنجاه گرم به خاطر استرس محیط کار. بقیشُ نمیدونم. باید کشفش کنم. نگاهی به خودم مندازم. مثل هنرمندی که بخواد رو یه گلدون عتیقه قیمت بذاره. هممم... چشمان قرمزم شباهتی به چشمای یک گرگ نداره، نداشت، نداشت، نداشت...
از بین عطرام انتخابش میکنم. سردترین و تلخترینش رو..
ژوپ!
میپاشم سر و صورت و گردنم اونقدری که بوی تلخش فروبره تو ریه و معده و قلب و همه جام...
اون قدری که سردیش همه جاهام رو منجمد کنه...
موبایلم رو بر میدارم. پیدا کردن نامی که با "ف" شروع بشه از بین هزار و اندی کنتاکت کار سختی نیست. کافیه برم وایبر، فولدر فیووریت...
ببینمش...
ببویمش...
ببوسمش...
کلیکش کنم...
تیکش بزنم...
...
با دستای خودم
...
دیلیتش کنم
...
...
...
این پایان یک قصه بود
پایان هر قصه
...
...
کات
.
.