نيرزد آینه بودن به آن همه تشويش
كه هر كه جلوه فروشد، تو رنگ گردانی
نيرزد آینه بودن به آن همه تشويش
كه هر كه جلوه فروشد، تو رنگ گردانی
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
ای گل شوخ که مغرور بهاران شده ایخبرت نیست که در پی چه خزانی داری
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
عجب عجب که برون آمدی به پرسش من
ببین ببین که چه بیطاقتم ز شیدایی
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.