زندگی رؤیا نیست
زندگی زیبایی ست
می توان
از میان فاصله ها را برداشت
دلِ من با دلِ تو
هر دو بیزار از این فاصله هاست
قصه ی شیرینی ست
کودکِ چشم من از قصه ی تو می خوابد
باز هم قصه بگو
تا به آرامشِ دل
سر به دامان تو بگذارم و در خواب روم
چشم های تو به من می بخشد
شورِ عشق و مستی
و تو چون شعری زیبا
سطر برجسته ای از زندگیِ من هستی
تو همه هستیِ من، هستیِ من!
تو همه زندگیِ من هستی
باز کن پنجره را
در بگشا
که بهاران آمد
که شکفته گلِ سرخ
به گلستان آمد
باز کن پنجره را
که پرستو پَر می شوید در چشمه ی نور
که قناری می خواند آواز سرور![]()
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.