دلتنگ که باشی


از لک لک ها
یک دنده تر می شوی

برای کوچ

بی وطنی می کشی

به اعتبار شناسنامه ها که مُهر به مُهر

از ثبت احوالِ

انزوا
یت جا مانده اند

مسافری که تمام عمر ، برای ییلاق.. قشلاق

پی شانه باشد

به نی لبکش وابسته تر است

تا به گوسفند هایی که بی خوابی اش را چرتکه می زنند

دلتنگ که باشی یلدا می شوی

برای ستاره هایی که از نقاشی ات فراریند

کوه می کشی با رشته های پنبه شده

از حرف هایی که به آسمان نمی رسند

بی مقصدی می کنی

با جاده های به فلسفه رسیده........