چشمانش را با دستمال سفید گردگیری بسته بود و دستها را از دو طرف به پهنای خاطراتش گشوده بود و گوشۀ یکی از همین کتاب های خاک گرفته نوشته بود: من تو را بعد از هزاران سال به یاد می آورم اگر تو هم مرا به یاد می آوری در آغوشم بگیر..
خیلی زیبا بود فرزانه خانم