کمی نگاهم کن
مثل یک کودک
در هجای واژه های الفبایی که هر گز نیاموخته .
کمی تامل کن
امروز می خواهم
واژه تازه ای را
به دفتر مشقم هدیه کنم .
واژه ای که از جنس هیچکدام از واژه ها نیست
کمی در من خودت را مرور کن
میخواهم
به آغوش کودکانه
تو را هدیه کنم
کمی در صدای من درنگ کن
می خواهم
نام تو را بخش بخش بخوانم
حالا بگذار
با آستین لباس شعر هایم
بخار عینک سیاهت را پاک کنم
تا کمی بیشتر مرا ببینی
می خواهم
از دور بادبادکی از شور درونم هوا کنم .
دستم را ببین
همان که تکان میدهمش
به سوی آفتاب .
چشمت را نبند
به سوی من آغاز شو
می خواهم
روی ساحل افکار تو
کمی خود را رها کنم .