خودم را حذف کرده ام به قرینه لفظی
و آرایه های عاشقی کردن را
به ایهام یک اسم بخشیدم
چه اغراق بزرگی بود
باور عاشق شدنم و چه کنایه ای شد عبور بی تامل تو
آنقدر روی اشعار روز رفتنت گشتم
تا که مَثَل شدم برای شعر های تو هیچ ایهامی ندارد اشک من
و هیچ مجازی به دادِ
اشک و رفتن تو پیدا نمی شود
حالا دیگر من تناسبی خالی هستم با یک واژه ساده
و آن یک خاطره بیش نیست
و من مبالغه نخواهم کرد دیگر