دفتر شعر هفته بی آهو چهارشنبه
چهارشنبه
يادت هست مي گفتي صداي من
اين من در سوگ سلام ستاره نشسته
به آواز غمگنانه ي قنات خشکيده مي ماند ؟
وقتي که اسبهاي عرق کرده ي باد يالايال مي تازند
و چاه هاي تشنه عبورشان را
هاي مي کشند
در برهوت شنپوش
تو اما صدايت گواه بيداري بود
پس چرا به دخمه پريدي ؟ خش نوا مرغ
بي بي بهشت بابونه
خاتون نور
در گرماگرم آن شوريده سري
تن به باد سپردنت چه بود ؟
به خدا نوشتن از بادباک باد برده ي
بوسه دشوار است
ساده نيست سوگ شمار شهامت شن ها بودن
وقتي دريا
با جاروي بلند موجش مدام
دامنه ها را درو مي کند
بگو چه بگويم در تداوم تاراج اين همه تبردار ؟
بگو چه بگويم در خاموشي خورشيد ؟