امشب صدایت میکنم ای آشنا برگرد
من ماندهام اینجا میان غصهها برگرد
شیرینی از دنیای من رفته ، نمیبینی!
یاد تو افتاده دلم شیرین ادا برگرد
قلبم برای آن نگاه مهربان تنگ است
با آن نگاه مهربان و دلربا برگرد
رفتی و دست من به سوی آسمان مانده
دلتنگم امشب با صدای این دعا برگرد
رفتم تمام کوچه های شهررا گشتم
صد بار رفتم کوچه را تا انتها برگرد
از هر که با تو آشنا بود از تو پرسیدم
گفتندنمیدانند تو هستی در کجا برگرد
در حالت ِ ناراحتی گفتم برو امّا
از گفته ی خود من پشیمانم بیا برگرد
امشب تورا من از خدای خود طلب کردم
ترکم نکن، امشب بیا محض خدا برگرد
میگویند هر انسان به امید است که میماند
من با امید ِ عشق تو زندهام بیا برگرد