"هيچوقت" رابطه ها و آدم هايي كه پاي ماندن ندارند را ؛ دوست نداشتم؛
آدم هايي كه بودنشان با نبودنشان فرقي ندارد؛
آنهايي كه جنسِ علاقهِ شان مشخص نيست
ثباتي ندارند؛
هميشه در حالِ رفت و آمد هستند؛
حس و حالِ طرفِ مقابل برايشان ارزشي ندارد؛
آن هايي كه فقط به فكر خود هستند...
احساسِ آدم ها را درك نمي كنند ؛
گاهي فكر ميكنم شايد قلبي ندارند كه اين همه بي رحم هستند؛
كه مي آيند
وابسته ميكنند
خاطره و رويا مي سازند
و بعد با خيالِ راحت ، بار و بنديل مي بندند؛
عزم رفتن ميكنند ؛ و ميروند...
آدم هايي كه نقابِ يك رنگي ميزنند تا رنگِ مان كنند؛
كلمات را به بازي ميگيرند تا جان كندنِ مان را بعدِ رفتنشان ببينند...
كاش ميشد؛
آدم هاي اين چنين را تشخيص داد ؛ تا اين همه خودمان را "خرجشان" نكنيم...