در این کنج اتاقم چه آرام کز کرده ام
سوز سردی موهای دستم را بلند کرده
می لرزم و خود را تنگ در آغوش می گیرم
گوش به حرف های دلی می دهم که هیچ گوشی بدهکارش نیست
این روزها خیلی کلافه شده
خیلی بی تابی می کند
می خواهد که گاهی تنها باشد، از غصه ها شاکی است
دیگر از دست این مهمان همیشگی به ستوه آمده است