ﺩﻭ ﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ کوچولو ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺧﺎﻟﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻥ،
ﺭﻓﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﻣﺜﻼ. ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽﮔﻔﺖ :ﺧﻮﺍﻫﺮ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ﭼﺮﺍ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟
ﮔﻔﺖ :ﺭﻓﺘﻢ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﺩﺍﺩﻡ ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭ ﻧﻤیشم
ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽﮔﻔﺖ :ﺣﺎﻻ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺎﺑﺎﺷﻮ ﭼﯽ ﻣﯽﺧﻮﺍﯼ ﺑﺪﯼ؟!!!
اﯾﻨﺎ ﺑﭽﻪ ﻧﯿﺴﺘﻦ ﮔﻮﺩﺯﯾﻼﻥ (((:




یکی از فانتزیام اینه که توی بیمارستان،یه پرستار فوق العاده زیبا وجذاب از اتاق عمل سریع بیاد بیرون و داد بزنه:
آقای دکتر؟آقای دکتر؟بیمار داره از دست میره ...
من درحالی که لبخندی پرمعنا بر لب دارم سرمو میندازم پایین و از توی کشو دستکشمو در میارم پرستار بلندتر و با التماس میگه:
آقای دکتر عجله کنید ،قلبش از حرکت ایستاده ...
من بازهم با لبخندی معنا دار دستکشارو دستم میکنم ایندفعه همهءپرستارا ودکترا از اتاق میریزن بیرون و فریاد میزنن :
آقای دکتر آقای دکتر بیمار داره میمیره ...
من که دسکشامو دستم کردم با خونسردی به چهرهءتک تکشون نگاه میکنم و میگم: