گاهی، در پس چهره مغرورانه
و ژست های بزرگانه در مقابل دیگران برای اثبات بزرگی و حفظ شخصیّت
کودکی سر به هوا و بازیگوش پنهان شده
که دلش کسی را میخواهد تا همه
دیوانگی اش را خرجش کند و
از او جواب " تو دیگر بزرگ شده ای " نگیرد و
تحقیر نشود ...
بلکه با او همراه شود ، همراه دیوانگی هایش
و در پس خنده هایشان ، فقط خنده باشد و خنده ... .


خوشا صحبت دوستی که در کنارش
نه مجبوری اندیشه های خود را بسنجی
و نه گفته ها را در ترازو نهی
بلکه، بی خیال، هرچه می اندیشی برزبان می آوری
و کاه و گندم را در کف او می نهی...
و بی گمان دانی که او
آن کاه و گندم را غربال خواهد کرد:
دانه شایسته را به کار خواهد گرفت
و کاه را با نَفَس مهربانی به باد خواهد سپرد