*شیراز *


  • آرمه (ویار)
  • ال باخارا (آلو بخارا)
  • آمخته (عادت کرده)
  • اِراض کردن (هول کردن)
  • باد کردن (تکبر به خرج دادن)
  • ببه (محبوب، عزیز، معمولاً برای فرزند گفته می شود)
  • بُقُرنه (حلقوم)، پالون سُویده (حیله گر و مکار)
  • تاتی کردن (راه رفتن ابتدایی بچه ها)
  • جار (بانگ و فریاد)
  • جَر (دعوا و کشمکش)
  • چَپَری (فوری- سریع)
  • چپاکشی (اسباب کشی)
  • حصین (گلدان سفالی)
  • حال اومدن (چاق شدن)
  • خاکشیر مزاج (با همه کس سازگاری دارد)
  • خزوک (سوسک سیاه)
  • داچی (داداش)
  • دُب (لجباز)
  • رِچ (ردیف)
  • رنج (کوچک)
  • زلیبی (زولبیا)
  • زِنِشت (جربزه، جوهر)
  • سُپ (گونه)
  • سرقدم رفتن (اسهال داشتن)
  • شافتک (سوت)
  • شِوِر (شل و ول)
  • صب و صب (صبح فردا)
  • گا (زود)
  • ضَف کردن - پنوم (پنهان کردن)
  • طیفه (طایفه)
  • عزّوجز (التماس)
  • عزیز تِرانی (بچه لوس و ننر و یکی یکدانه)
  • غول (جای گود- برای استخر و حوض یا آبگیر به کار می رود)
  • غنچه دوسی (خواهر شوهری که ازدواج نکرده است)
  • فَلّی (بی نظم- درهم)، فند زدن (شعبده بازی)
  • قاپ قمارخونه (کنایه از آدم همه فن حریف)
  • قُرتِراق (رعد، تندر)، کَپه (نیمه، نصفه)
  • کُترم (ناراحت)
  • گاسَم (شاید)
  • گِل غلته (روی زمین غلتیدن)
  • لُبَّک (بسیار چاق، تپل)
  • لِبدی (بد لباس، بدترکیب و بی بندوبار)
  • مُچنه (مچاله)
  • مُنج (به اندازه یک مشت)
  • نغّه (گریه بهانه جویانه کودکان)
  • ناکو (بد قلق)
  • وادنگ اومدن (دبه کردن)
  • واگوشک (لغز- چیستان، معما)
  • هاتون، هاتون (دیر، دیر- به ندرت)
  • هولی حمالی (الاکلنگ)
  • یی دری (مستراح)
  • یتیم غوره (گدا گشنه و بی کس و کار)
  • الکی خوشال ( خوشحالی بی مورد )
  • زرتنگ ( تمسخر زرنگی )
  • خاکستر (خاکسر)
  • دسته (دسه)
  • دزدی (دزی)
  • مهر (مر)
  • زعفران (زفرون)
  • آینه ی (اُینی)
  • دست (دس)
  • ماست (ماس)
  • تسبیح (تسبی)
  • نهایت (نایت)
  • شنبه (شمبد)
  • غربال (غلبال)
  • نقش (نخش)
  • اطواری (اطفاری)
  • بشوی (بوشور)
  • بیعانه (بیونه)
  • لگد (لقت)
  • صبح (صب)
  • طهارت (طارت)
  • سم (سمب)
  • تاکسی (تاسکی)
  • باباقوری (بابقلی)
  • کلاه (کالُ)،
  • استاد (اُسُوُ)
  • شوهر (شوور)
  • ترشح (ترشا)