خلیج فارس یا خلیج عربی؟ ریشههای جعل نام خلیج فارس و سرآغاز آن در کجاست؟ آیا خلیج عربی موجودیت خارجی داشته است؟ اسناد تاریخی در این باره چه میگویند؟
خلیج فارس، نامیست به قدمت بیش از 2000 سال. و مسئله جعل نام خلیج فارس داستانیست به کوتاهی عمر کشورهای حاشیه دریای پارس. داستانی که حتی ورود به آن و ذکر اسناد بیشمار تاریخی، تنها موضوعیت دادن به ادعایی مضحک است که خاندانهای حاشیهنشین دریای پارس هر از چندگاهی برای مطرح کردن نام خود و دست و پا کردن تاریخ و هویتی برای خود، و خوراک برای رسانههای کشورهای ضخم خورده از استقلال ملت ایران، سوژهای فراهم میکنند.
نقشه رسمی ایران در سازمان ملل متحد
خلیج فارس، دریای پارس، الخلیج الفارسی، دریای ایران، بحر فارس، خلیج ایران و ... را هرچه که بنامیم و هرچه در لابهلای صفحات تاریخ بگردیم، نه تنها اثری از عربی بودن آن نیست، بلکه تنها بر پارسی بودن این آبراه مستندات بیشتر میابیم و بر نامهای با پسوند پارسی و فارسی آن افزوده میشود.
اما چه اتفاقی در این چند سال رخ داده که اعراب حاشیه دریای پارس را که مجموعاً بیش از نیم قرن از استقلال کشورهای آنها نمیگذرد دچار توهمی به نام خلیج عربی کرده است؟ توهمی که تنها محدود به نام خلیج فارس نیست بلکه تا ادعای مالکیت بر جزایر ایرانی خلیج فارس نیز پیش رفته است.
آغاز جعل نام خلیج فارس
در پی حمله انگلستان به جزیره خارک در سال 1837، دولت وقت ایران به این سیاست جداییطلبانه انگلیس در خلیج فارس اعتراض کرد و رسماً به دولت انگلیس هشدار داد تا دست از این فتنهگری بردارد. این هشدار ایران روزنامه تایمز لندن در سال 1840 برای نخستین بار خلیج فارس را "دریای بریتانیا" بخواند. اما این نامگذاری به قدری بیپایه و اساس بود که در هیچ جای دیگری به کار نرفت.
به دنبال ملی شدن صنعت نفت ایران در سال 1950 و خلع ید شدن شرکتهای انگلیسی و قطع ارتباط میان ایران و انگلیس، وزیر مستعمرات انگلیسبرای نخستین بار این نام جعلی را به کار برد. در آن سالها، کشورهای جنوبی خلیج فارس یا مستعمره و یا تحتالحمایه انگلیس بودند. دولت انگلیس نیز به منظور تلافی ملی شدن صنعت نفت ایران کتابی را به قلم رودریک اون (Roderick Oven) ، یکی از جاسوسان انگلیس، به نام حبابهای طلایی Golden Bulbs) (The بر روی خلیج عربی در سال 1957 به چاپ رسانید. این کتاب که بلافاصله به زبان عربی ترجمه شد سرآغازی بر تحریف نام خلیج فارس بود.
نقشه خلیج فارس در موزه شیخ سعید آل مکتوم حاکم پیشین دبی که در آن کلمه "Persian" به طرز ناشیانهای پاک شده است
دولتهای عربی رفته رفته از به کار بردن نام خلیج فارس سرباز زدند. در سال 1960 پس از امضای پیمان صلح کمپ دیوید و قطع ارتباط ایران و مصر، سران شرکتکننده در کنگره حزب بعث در دمشق طی جلسهای خواستار تغییر نام خلیج فارس به نام جعلی خلیج عربی بدون هیچ سند و مدرک قانونی شدند. به دنبال این تصمیم، و به منظور دستیابی به مقاصد سیاسی، نام تاریخی "خلیج فارس" از کتابهای درسی کشورهای عربی حذف و نام جعلی "خلیج عربی" جایگزین آن شد.
هرچند ذکر تمام اسناد موجود در اثبات نام خلیج فارس به صدها صفحه کتاب نیاز دارد، اما برای مروری دوباره بر سوابق تاریخی ثبت شده از خلیج فارس، برخی از کهنترین این اسناد را در ادامه آورده شده است. برخی از این اسناد مربوط به دوران پیش از میلاد مسیح (ع) میباشند.
اسناد تاریخی در اثبات نام خلیج فارس
از قرن پنجم پیش از میلاد نام این منطقه خلیجفارس بوده است. در واقع، یونانیها و رومیها و پس از آنها روم شرقی و امرای عباسی و جغرافیادانان اسلامی همواره این نام را برای این آبراه بکار بردهاند و در کتب تاریخی از جمله طبری، یعقوبی و مسعودی نیز همین نام به کار رفته است. پس از ورود پرتغالیها و اسپانیاییها نیز شاهدیم که در اسناد آنها هم این نام مورد استفاده قرار گرفته و در برههای که انگلیسیها و فرانسویها وارد میشوند نیز نام خلیجفارس، همین بوده است و همچنین در دایرهالمعارف بریتانیا، آمریکا، شوروی سابق و در اسناد سازمان ملل متحد نام خلیجفارس پایدار مانده است.
نقشهای مربوط به سال 1689 در دانشگاه آمستردام
در تمامی نقشهها و اطلسهای کهن و امروزی آبراه جنوب ایران "خلیج فارس" نامیده شده است. در کشورهای عربی نیز تا دهه 70 این آبراه "خلیج فارس" نامیده میشد. برای نمونه، در اطلس "العراق فی الخوارط القدیمه" به ترسیم دکتر احمد سوسه (بغداد 1959) شامل 40 نقشه از منابع عربی قرون وسطی. در نقشههای ارائهشده از سوی کشورهای عربی به دادگاه بینالمللی برای حل اختلافات پیرامون خطوط مرزی نام "خلیج فارس" ذکر شده است. در اطلس "کویت فی الخوارط العالم" نیز نام "خلیج فارس" در نقشهها به کار رفته است. در اطلس ""Alkuwait Ghara fi Alkharaet Altarikhieh" حدود 200 نقشه وجود دارد که در آنها نام خلیج فارس به کار رفته است.
نقشه پیترو کوپو ایتالیایی مربوط به سال 1520
کارشناسان و پژوهشگران سازمان ملل که درباره سابقه تاریخی نام "خلیج فارس" مطالعات انجام دادند، یکپارچه به این نتیجه رسیدند که نام این آبراه "خلیج فارس" است. در طول قرنهای پیشین، و دستکم در طول 2500 سال گذشته، یعنی از زمان امپراطوری پارسها ، تاریخنگاران این منطقه آبی را "خلیج فارس" میخواندهاند. آرنولد ویلسون، در یکی از کتابهایش در سال 1928 در این باره اشاره میکند: "نه در گذشته و نه در زمان حال، هیچ کانال آبیای به اندازه خلیج فارس مورد توجه زمینشناسان، باستانشناسان، جغرافیدانان، بازرگانان، سیاستمداران، کاوشگران و دانشمندان قرار نگرفته است... این کانال آبی دستکم از 2200 سال گذشته همواره دارای هویتی ایرانی بوده است."
نقشه ایران در دوره افشاریه که نام "Persian Sea" "دریای پارس" در آن به وضوح قابل مشاهده است
این نقشه را امانوئل بوئن جغرافیدان بریتانیایی ترسیم کرده است
هیچ گونه سند مکتوبی از پیش از امپراطوری پارسها به جای نمانده است، اما در تاریخ و فرهنگ شفاهی، ایرانیان این آب جنوبی را "دریای جم"، "دریای ایران" و "دریای پارس" میخواندند. در طول سالهای 330 تا 559 پیش از میلاد، همزمان با حکومت امپراطوری پارسها بر ناحیه خاورمیانه امروزی، به خصوص تمام منطقه خلیچ فارس و بخشهایی از شبه جزیره عربستان، نام "دریای پارس" به کرات در اسناد نوشتاری قید شده است.
نقشه ای مربوط به زمان صفویه به ترسیم اسحاق تیرون
فیثاغورث نیز در سفرنامه خود این آبراه را "دریای پارس" نامیده است. در طول تاریخ "خلیج عربی" نه "خلیج فارس"، بلکه دریای سرخ بوده است.
یکی از مهمترین اسناد در این زمینه نقشه جهان به ترسیم هکاتوس (472 تا 509 پیش از میلاد) است. در این نقشه "خلیج فارس" و خلیج عرب (دریای سرخ) به وضوح از یکدیگر تمیز داده شدهاند.
نقشه جهان به ترسیم هرودوت مورخ یونانی حدود 500 سال پیش از میلاد. در این نقشه نیز خلیج عربی همان دریای سرخ (بحر احمر) امروزی است.
در نقشه هرودوت، مورخ مشهور یونان (425 تا 484 پیش از میلاد) نیز خلیج عربی همان دریای سرخ امروزی معرفی شده است.
خلیج فارس در نقشه هکاتئوس مربوط به 500 سال پیش از میلاد
نقشههای بسیاری که تا قرن هشتم توسط دانشمندان و جغرافیدانانی مانند هکاتئوس، هرودوت، کلودیوس بطلیموس، ... و در دوران اسلامی، محمد بن موسی خوارزمی، ابو یوسف اسحاق کندی، ابوریحان بیرونی و غیره ترسیم شدهاند ذکر شده است که دریای بزرگی در جنوب ایران به نام "دریای پارس"، "خلیج پارس"، "دریای فارس"، "خلیج فارس"، "بحر فارس"، سینوس پرسیکون (به لاتین به معنای خلیج پارس) و "مار پرسیکوم"(به لاتین به معنای خلیج پارس) و ... قرار گرفته است. در کتابی به نام "Persilus Aryateria ” جهانگردی یونانی مربوط به قرن یکم پس از میلاد دریای سرخ را خلیج عربی، اقیانوس هند را "دریای آریاتریا"، آبهای ساحل عمان را "دریای پارس" و خلیج جنوب ایران را "خلیج فارس" نامیده است.
نقشه مصر در زمان عثمانیان که در آن خلیج فارس با عنوان "خلیج العجم" مشخص شده است
از سال 1507 تا 1960 در دستکم ده قرارداد میان کشورهایی مانند کویت، عربستان، عثمانی، امارات عربی، به زبان انگلیسی و عربی، نام "خلیج فارس" به کار رفته است. برخی از این قراردادها از این قرارند:
1. قرارداد منع بردهداری1947.
2. قرارداد دائمی صلح 1853
3. پیمان خرید و فروش برده 1856
4. قرارداد استقلال کویت (این سند در 19 ژوئن 1961 در دبیرخانه سازمان ملل به ثبت رسید)
5. پیمان تعیین خطوط مرزی عراق و کویت در سال 1996
دستورالعمل سازمان ملل برای استفاده از نام خلیج فارس
در سال 1994 سازمان ملل متحد دستورالعملی ویرایشی صادر کرده که در آن استفاده از نام صحیح "خلیج فارس"، الزامی شده است.
دستورالعمل دبیرخانه سازمان ملل در مورد رعایت نام کامل "خلیج فارس" در مکاتبات رسمی، آثار و بیانیهها
در این دستورالعمل به تاریخ 18 اوت سال 1994 آمده است: " بار دیگر توجه کارکنان به دستورالعمل ویرایشی ST/CS/SFR.A/29 در خصوص استفاده از نام "خلیج فارس" جلب میشود. هدف از این الحاقیه این است تا نسبت به استفاده دقیق از این عبارت در مستندات، انتشارات و بیانیههای آماده شده از سوی دبیرخانه، دقت مبذول گردد."
این عبارت در دستورالعمل مزبور بیشتر جلب توجه میکند: "عبارت کامل "خلیج فارس" در تمام موارد باید به جای عبارت کوتاهتر "خلیج" مورد استفاده قرار گیرد. حتی در صورت تکرار عبارت نیز باید عبارت کامل [خلیج فارس] درج شود."
نشنال جئوگرافیک و تحریف نام خلیج فارس
با این که تحریف نام خلیج فارس به سالها پیش بازمیگردد، در پی چاپ نقشهای در یکی از شمارههای مجله نشنال جئوگرافیک در سال 2004 بود که این موضوع توجه همگان را به خود جلب کرد. در این نقشه نام "خلیج عربی" در اندازه کوچکتر و داخل پرانتز در کنار نام "خلیج فارس" نوشته شده بود.
در پی این اقدام نشنال جئوگرافیک، ایران فروش این مجله را ممنوع و از فعالیت گزارشگران این مجله در ایران جلوگیری کرد و خواستار تصحیح اشتباه شد.
تحریف نام خلیج فارس در نقشه منتشر شده از سوی نشنال جئوگرافیک
مردم نیز بیکار ننشستند و دست به نوعی حمله و یا به اصطلاح "بمباران گوگلی" زدند. بمباران گوگلی به مفهوم تلاش جهت افزایش رتبه عبارات مختلف به هنگام جستجوی آن عبارات از طریق موتورهای جستجوگر می باشد. این اتفاق زمانی روی می دهد که تعداد لینک های صفحه مورد نظر به میزان قابل ملاحظه ای زیاد باشد. تعداد لینک های صورت گرفته بر یک صفحه یکی از مهمترین عوامل در رتبه بندی وب سایت ها توسط گوگل و دیگر موتورهای جستجوگر بوده و موجب تعیین جایگاه آن سایت به هنگام جستجو می گردد.
بمباران گوگلی در این مورد به مفهوم وجود تعداد قابل ملاحظه ای لینک بر روی وب سایت ها و وبلاگ هایی است که دارای نام خلیج فارس می باشند. این کار موجب افزایش رتبه این سایت به هنگام جستجوی عبارت Persian Gulf در گوگل و سایر موتورهای جستجوگر می گردد.
گروهی از وبلاگ نويسان ايرانی نیز در اعتراض به اقدام این موسسه اقدامی هماهنگ را سازماندهی و اجرا کرده اند..اين وبلاگ نويسان، صفحه ای در شبکه اينترنت به راه انداخته اند به اسم خليج عربی اما وقتی کاربران وارد اين صفحه می شوند، با اين جمله روبرو می شوند که "خليجی با اين نام وجود ندارد".
صفحهای که کاربران پس از جستجوی نام خلیج عربی با آن روبرو میشدند
در نهایت، نشنال جئوگرافیک تسلیم شد. در 30 دسامبر 2004 نسخه جدیدی از این اطلس را منتشر ساخت، این بار بدون عبارت داخل پرانتز و با این توضیح که: "این آبراه که از نظر تاریخی خلیج فارس نام دارد، از سوی برخی خلیج عربی خوانده میشود.".
گفتنی است توضیح مشابهی نیز در خصوص جزایر سه گانه ایرانی خلیج فارس نیز داده شده است که این جزایر مورد ادعای امارات و اشغال شده از سوی ایران میباشند.**
تصویر نقشه اصلاح شده نشنال جئوگرافیک با توضیح در مورد نام خلیج فارس
بمباران گوگلی در این مورد به مفهوم وجود تعداد قابل ملاحظه ای لینک بر روی وب سایت ها و وبلاگ هایی است که دارای نام خلیج فارس می باشند. این کار موجب افزایش رتبه این سایت به هنگام جستجوی عبارت Persian Gulf در گوگل و سایر موتورهای جستجوگر می گردد.
گروهی از وبلاگ نويسان ايرانی نیز در اعتراض به اقدام این موسسه اقدامی هماهنگ را سازماندهی و اجرا کرده اند..اين وبلاگ نويسان، صفحه ای در شبکه اينترنت به راه انداخته اند به اسم خليج عربی اما وقتی کاربران وارد اين صفحه می شوند، با اين جمله روبرو می شوند که "خليجی با اين نام وجود ندارد."
در نهایت، نشنال جئوگرافیک تسلیم شد. در 30 دسامبر 2004 نسخه جدیدی از این اطلس را منتشر ساخت، این بار بدون عبارت داخل پرانتز و با این توضیح که: "این آبراه که از نظر تاریخی خلیج فارس نام دارد، از سوی برخی خلیج عربی خوانده میشود."
بازی گوگل در زمین اعراب حاشیه خلیج فارس
حذف نام خلیج فارس از روی نقشه گوگل
به تازگی گوگل نیز نام "خلیج فارس" را از روی نقشه خود حذف کرده است. این اقدام خشم ایرانیان را برانگیخته است. این که این فضای آبی میان ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس اکنون در نقشه گوگل بینام است خود نشانگر حساسیت بالای این موضوع است.
شرکت گوگل ادعا کرده است که دلیل نشان ندادن نام خلیج فارس در سرویس نقشهاش - گوگلمپ - این است که میخواهد وارد مناقشههای سیاسی بر سر نام این دریا نشود.
مایکل دالوو، مدیر روابط عمومی شرکت گوگل در بریتانیا در مصاحبهای گفته این شرکت هیچ گونه "موضع سیاسی نمیگیرد" و از آنجا که "بعضی از مردم دنیا این آبراهه را (Arabian Gulf خلیج عربی) مینامند، برای پرهیز از ورود به یک مناقشه سیاسی، نامی برای این خلیج روی نقشهاش ظاهر نمیشود."
گوگل میگوید: "سیاستش این نیست که همه مناطق جهان را روی سرویس نقشهاش نامگذاری کند." اما این شرکت مثالی از دریا یا منطقه دیگری در جهان که مثل خلیج فارس، نامی برای آن روی سرویس نقشهاش ظاهر نشود، ارائه نکرد.
این در حالی است که در نرمافزار دیگر این شرکت به نام گوگلارث، نامهای خلیج فارس و خلیج عربی در کنار هم نمایش داده میشوند.
سخنگوی گوگل گفته این نرمافزار کلاً جزئیات بیشتری نسبت به گوگلمپ نمایش میدهد و عبارت "خلیج عربی" را "برای کمک به کاربرانی که خلیج فارس را به نامی دیگر میشناسند" در نرمافزار "گوگلارث" وارد کرده است.
گوگل گفته سیاست کلیاش درباره نامها، استفاده از "نامهای مورد استفاده ساکنان منطقه" است و چون بعضی ساکنان حاشیه جنوبی خلیج فارس از نام دیگر استفاده میکنند، آن را در گوگلارث در کنار نام خلیج فارس نمایش میدهد.
مردم ایران این بار نیز به کمک ابزار "بمباران گوگلی" سعی در خنثی کردن این قدام نمودهاند.
دستورالعمل خبرگزاری رویترز برای تحریف نام خلیج فارس
خبرگزاری رویترز نیز همراه با دیگر نشریات و رسانههایی که با اعراب حاشیهخلیج فارس قرارداد جعل نام بستهاند، در بخش راهنمای نگارش خبرنگاران خود، به جای واژه خلیج فارس، واژه خلیج را جهت استفاده خبرنگاران خود پیشنهاد داده است.
دستورالعمل رویترز برای استفاده از واژه خلیج به جای نام "خلیج فارس"
نظر تاریخدانان و محققین در مورد نام خلیج فارس
نام خلیج فارس به قدری بدیهی و مستند است که تمامی تاریخدانان بیطرف با نگاه کارشناسانه صحت این نام را تأیید کردهاند.
دکتر پیروز مجتهدزاده کارشناس مسائل سیاسی در این باره میگوید:
نام خليج فارس از لحاظ تاريخي به ايران قديم و يونان قديم برمي گردد و جغرافيدانان عرب و ديگران تا مدتهاي مديد نام خليج فارس را به كار مي بردند.
وي اظهار داشت: مناطق جنوب خليج فارس متعلق به ايران بود ولي انگليسيها سال 1850 وارد اين مناطق شدند و با شيوخ قاسمي توافقنامه امضا كردند و آنها را تا سال 1935 تحت قيموميت خود درآوردند. شيوخ قاسمي تا سال 1950 گذرنامه نداشتند و با گذرنامه هاي ايراني تردد مي كردند و پول رايج آنها هم ريال ايران بود.
دکتر پیروز مجتهدزاده - کارشناس مسائل سیاسی و استاد دانشگاه تربیت مدرس
این استاد دانشگاه با اشاره به روند تاریخی تلاش برای جعل نام خلیج فارس نوشت: در این دوره (نیمه اول قرن بیستم) بود که افسر استعماری بریتانیا در بحرین، سر چارلز بلگریو (Charles Belgrave) پس از تکمیل برنامه ایرانزدایی قبایل عربی وابسته به ایران در کرانههای جنوبی خلیج فارس، در سال ۱۹۳۵به دولت خود در لندن پیشنهاد داد از آنجا که کار عربی کردن جنوب خلیج فارس تا آن تاریخ کامل شد، هنگام آن فرا رسیده است که آنان نام خلیج فارس را نیز به خلیج عربی تغییر دهند، ولی پرونده پیشنهادی او مورد بیاعتنایی دولتش قرار گرفت.
چارلز بلگریو در کنار شیخ سلمان بن حمد آل خلیفه حاکم بحرین از 1942 تا 1961
مجتهدزاده میافزاید: بلگریو ایدههای استعماری خود را متوقف نکرد و در دهه ۱۹۵۰به عنوان مشاور شیخ بحرین، او را وادار کرد تا از نام جعلی یاد شده استفاده کند. این خبر که از سوی بیبیسی پخش شد، سخت مورد اعتراض دولت ایران قرار گرفت. اگرچه بیبیسی در واکنش به آن اعتراض، قویا متعهد شد که از تکرار نام جعلی به جای نام تاریخی خلیج فارس که اصالتش مورد تایید کمیسیون سازمان ملل برای یکپارچگی نامهای جغرافیایی بوده است، خودداری خواهد کرد.
دکتر نجیبی استاد ادبیات فارسی نیز درباره نام خلیج فارس گفته است:
برخی از جغرافی نویسان قدیم اسلام مفهوم خلیج فارس را وسیعتر گرفته و آن را به تمام دریای جنوب ایران اعم از بحر عمان و خلیج فارس و حتی اقیانوس هند اطلاق کردهاند.
وی با اشاره به کتاب حدود عالم من المشرق الی مغرب که قدیمیترین کتاب جغرافیا به زبان فارسی است و در 372 هجری تالیف یافته بیان میکند: در این کتاب نیز نام این دریا خلیج پارس آمده "خلیج پارس از حد پارس برگیرد با پهنای اندک تا به حدود سند" و در آن چنین نوشته شده است .
همچنین محمد بن نجیب بکیران در کتاب جهان نامه که نسخه آن در روسیه چاپ شده و از تالیفات فارسی همان قرن است مینویسد"بحر کرمان پیوسته است به بحر مکران و جزیره کیش که مروارید از آنجای آورند در این دریاست و چون از بحر کرمان بگذری بحر پارس باشد و طول این دریا از حدود عمان تا نزدیکی سراندیب بکشد و بر جانب جنوب او جمله زنگبار است" که این خود دلالت بر قدمت نام خلیج فارس میکند.
این استاد دانشگاه به وجود نام خلیج فارس در کتاب های قبل از میلاد مسیح اشاره و عنوان کرد: (استرابن) جغرافی دان معروف یونانی که در نیمه آخر یک قرن قبل و یک قرن بعد از میلاد میزیست مکرر همین نام را در جغرافیای خود در مورد خلیج فارس بکار برده است و مخصوصا مینویسد که عربها بین دریای سرخ ( بحر احمر) و خلیج فارس جای دارند.
محمدرضا سحاب، مدیر موسسه جغرافیایی سحاب نیز درباره تحریف نام خلیج فارس میگوید:
پس از کودتای 23 در عراق عبدالکریم قاسم برای نخستین بار به صورت رسمی نام مجعول (خلیج عربی) را به جای خلیج فارس به کار برد و دولت ایران فقط به اعتراض به او بسنده کرد و به این ترتیب ما هنوز درگیر پرونده منحوس خلیج عربی هستیم.
محمدرضا سحاب، مدیر موسسه جغرافیایی سحاب
سحاب در اثبات نام خلیج فارس به سند قابل توجهی اشاره میکند: سال 65 اطلسی توسط دکتر احمد سوسه استان دانشگاه بغداد با عنوان اطلس العراق «فی الالخواص القدیمه» تالیف شد که پدرم - عباس شهاب - حاشیهنویسی ان را انجام داد اما در چاپ دوم این اطلس که مدتی بعد از کودتای عبدالکریم قاسم چاپ شد اسامی «فارس» و «فارسی» به طور ناشیانه ای مخدوش و کلمه «عرب» یا «عربی» به جای آن نوشته شده بود. وی با اشاره به اقدام نشنال جئوگرافیک در جعل نام خلیج فارس گفت: در آن زمان پدرم فوت کرده بود و من کتابی را در جواب این اقدام تالیف کردم و با حمایت وزیر ارشاد وقت 5 هزار جلد از این اطلس به دو زبان فارسی و انگلسی چاپ و به موسسات معتبر ارسال شد.
هدف از تحریف نام خلیج فارس
داوود هرمیداس باوند استاد حقوق و روابط بین الملل بر این باور است که تغییر نام خلیجفارس یکی از مظاهر استعماری بریتانیا بود که اعمال حاکمیت ایران را از سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در منطقه خلیجفارس کمرنگ کند.
.
البته از این موضوع نیز نباید غافل شد که این اقدام می تواند نوعی زمینه سازی از سوی اعراب در جهت تقویت ادعای مالکیت جزایر سه گانه بوموسی و تنب بزرگ و کوچک باشد .
برخی از شرکتهای خارجی نیز که معاملاتی با شیوخ خلیجفارس دارند به خاطر حفظ منافعشان از این نام جعلی استفاده میکنند. بسیاری از آنها نیز سعی میکنند تنها به ذکر نام خلیج[فارس] بسنده کنند.
تلاش کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برای تحمیل ماهیت عربی بر منطقه را تنها میتوان در چارچوب اهداف سیاسی و قومیتی توجیه کرد. چرا که در برابر انبوه اسناد و نقشههای مؤید نام "خلیج فارس"، حتی یک برگ سند معتبر دال بر صحت ادعای آنها وجود ندارد. همراه شدن این کشورهای نوظهور و تازه استقلال یافته که تا همین چند ده سال پیش اثری از آنها بر روی نقشههای جغرافیایی نبود، با کشورهای غربی و سرازیر شدن درآمدهای نفتی این توهم را در حکام و شیوخ این کشورها به وجود آورده که میتوانند تاریخ و هویت نداشته خود را با فشار سیاسی و تبلیغات و خرج کردن دلارهای نفتی کسب کنند. در این میان حمایتهای غرب در تحریک شیوخ حاشیهنشین نیز بی تأثیر نبوده و اصولا کشورهای حاشیه خلیج فارس و مدعیان خلیج عربی و جزایر سه گانه به تنهایی و بدون حمایت غرب در حد و اندازههای مطرح کردن ادعاهای سرزمینی از این دست نیستند.
با وجود اسناد تاریخی و تاییدهای مکرر سازمانهای بینالمللی بر نام خلیج فارس، چرا غرب نیز از ادعاهای خرده-دولتهای حاشیه خلیج فارس حمایت میکند و رسانهها و ابزارهای مجازی تحت اختیار آنها برای روشن نگه داشتن این آتش، هر از گاهی سنگی در تاریکی میاندازند و شیوخ حاشیه نشین را به تکرار ادعاهای بیپایه وادار میکنند؟
نگاهی دیگر به جعل نام خلیج فارس
مسئله خلیج فارس و جعل نام آن، از مشترکاتی است که در داخل و خارج، همه ایرانیان با هر اعتقاد و گرایش سیاسی، متحد میکند و همگی لب به اعتراض به آن میگشایند. اما این کشورهای نه چندان دوست را چه میشود که دانسته و آگاهانه، عامل اتحاد ایرانیان میشوند؟ چه منفعتی در این اتحاد برای آنها دیده شده که در تفرقه انداختن - به عنوان سیاست اصلی آنها - متصور نیست؟ جمع کردن ایرانیان در زیر پرچم ملیگرایی و پررنگ شدن حس وطنپرستی که در این مورد همواره تاکید بر تاریخ کهن ایران بوده است، چه ارمغانی برای آنها خواهد داشت؟ پر رنگ شدن تمایلات ملیگرایانه در مردم و در تمام سطوح، از بالاترین سطوح سیاسی تا فرد فرد ایرانیان، در راستای کدام منافع این کشورها قابل توجیه و تفسیر است؟
اندکی تحلیل و تفکر در مورد دیگر زوایای این مسئله - علاوه بر تحلیل در سطح اسناد و حقانیت تاریخی نام خلیج فارس - میتواند راه را برای واکنشهایی هوشمندانهتر روشن سازد.