در هر عصر و دورهای هنر متناسب با سلایق، حوادث و تغییرات آن زمان؛ با سبک و شیوهی خاصی را بر میگزینید تا بازهم دیچهای نو،رو به دنیای جدید بگشاید
حوزه تجسمی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان - رئالیسم، آبستره، اکسپر سیونیسم... شاید شما هم به این اسامی برخورد کرده باشید؛ عناوینی که هر کدامشان دنیایی شاید نادیدنی و خاص برای خود دارند و قادرند آدم را از جهان خشک و بیروح اطرافش به جهانی پر از رویا و احساس ببرند و نوازشی برای نگاههایمان شوند.
در این گزارش و گزارشهای آتی به معرفی چند عنوان مطرح در عرصه هنر میپردازیم؛ عناوینیکه از نام یک سبک خبر میدهند.
یکی از این مکتبها که همچنان شکل خود را حفظ کرده کوبیسم است، سبکی که برای کمک به هنرمند جهت رساندن احساس، مفهوم و برداشتش از سوژهها ابداع شد؛ و به نوعی در مقطعی از زمان به داد دل آنها رسید.
«کوبیسم» سبکی که آرام آرام در اکثر شاخههای هنر نفوذ کرد و ما امروز به توضیح آن میپردازیم؛
کوبیسم (حجمگرایی):
کوبیسم برگرفته از ریشه «cube» به معنی مکعب است، که از نامگذاری «لوئی واسل» (منتقد هنری)، به مسخره،روی یکی از بزرگترین مکتبهای هنری جهان،نشات گرفته، چراکه وی این اسم را از روی یکی از نقاشهای «ژرژبراک» که پر از مکعبهای کوچک بود برداشته است.
«مراحل کوبیسم»
کوبیسم را به 2 مرحله اصلی تقسیم میکنند: کوبیسم تحلیلی و کوبیسم ترکیبی، در تحلیل به رنگها توجه نمیشد و تأکید روی جستوجوی بصری در ویژگیهای اصلی موضوعات به خصوص طبیعیت بیجان بود که پیکاسو و براک در آن دخیل بودند و به نوعی به تلفیق همزمان در بافتهای بصری از یک شی پرداختند،و قالب کلی نقاشی خود را به کمک عناصر هندسی میساختند.
در کوبیسم ترکیبی که از سال 1914-1912 رواج یافت رنگها ظهور مییابند و هنرمند با کلاژ و بافتهای نامقبول سطح تابلوی خود را پرمیکند و این دوره بیشتر نتیجه تلاشهای «گریس» بود که کوشید تا با نشانههای دلالتکنندهی شی،به بازآفرینی تصویر آن بپردازد و وی در تجارب خود رنگ را به کوبیسم برگرداند.
اهداف و آغاز کوبیسم
گفتنی است این سبک باعث ایجاد جنبش و حرکت خاصی شد که نتیجه آن پدید آمدن سبکهای دیگری چون فوتوریسم (آینده گرایی)، اورمنیسم، پورسیسم (نابگرایی) و ورتیسم (دورنگری) در قرن بیستم است.
نشان دادن جهان واقعی به شکل مفهوم از اهداف این سبک به حساب میآید؛ در اصل کوبیسم از آنجا آغاز شد که عدهای از هنرمندان نتوانستند توسط سطح دوبعدی و بومهای نقاشی احساسات و واقعیات سوژههای خود را بیان کنند و آنهامعتقد بودند که با نقاشی به این شکل نمیشود جهانی واقعی را نشان داد.
این سبک به نوعی رئالیسم مفهومی محسوب میشود و هنرمندان در آن تلاش میکنند زوایای مختلفی از یک شی یا سوژه رانشان دهند؛ براک در جریان این اتفاق گفت: مشکل اساسی نقاشی این است که ما هنگام کشیدن چهره یک نفر تنها مقابل آن مینشینیم و تکان نمیخوریم، آیا بهتر نیست نقاش زمان کشیدن پرتره کمی تکان بخورد و علاوه بر صورت رخ، 3 رخ، نیم رخ و حتی پشتسر او را نیز نقاشی کند؟! نتیجه این کار خلق آثاری مانند کارهای کلاسیک بود که مانند آینه خرد شدهای صورتها را تکهتکه نشان میداد.
«گسترش در عرصههای مختلف»
کوبیسم در هنرهای دیگر نیز نمود پیدا کرد، به عنوان مثال نویسندنگان این سبک تصمیم گرفتند همه داستان را از یک نقطه روایت نکنند، بلکه از زوایای مختلف به موضوع نگاه کنند؛ همچنین این سبک در معماری باعث ایجاد مواری مانند تقلیل اشکال به ساختارها هندسی، نمایش همزمان بخشهای پنهان موضوع و مواردی از این دست شد؛ «لوکور یوزید» از پیشگامان این سبک است.
«پرتره کوبیسمی»
همچنین کوبیسم در عکاسی به صورت نوعی کلاژ که از به هم ریختن فضای واقعی توسط چسباندن عکسهای مختلف از زوایای متفاوت صورت (در پرتره کوبیسمی) و یا فضاهای دیگر آشکار میشود؛ «پل استرند» و آلفرد اشتایگلبیتس از هنرمندان این سبک در عکاسی هستند.
واقعیت جوهر اشیا است
در مجسمهسازی نیز، برخی هنرمندان مانند «کنستانتین برانکوشی» اعتقاد داشت واقعیت جوهر اشیا است نه شکل ظاهری آنها آثاری را که به مفهوم برخی اشیا بر میگردد؛ مانند «پرنده در فضا» را خلق کرد؛ «ریموند دوشان ویون»، الکساندر آرخیپینکه و...... از دیگر هنرمندان این سبک هستند.
«جنجالیهای کوبیسمی»
کوبیسم را میتوان انقلابیترین و نافذترین جنبش در دنیای هنر مدرن دانست، چراکه مثل برخی دیگر از سبکها که قصد داشتند مفهوم و مضمون شاید عميقتری را از اشیاء و سوژههای خود نشان دهند، مورد اعتراضاتی واقع میشد، به عنوان مثال یکی از انتقادات نبود منبع و زاویه مشخصی برای تابش نور بود چرا که در یک اثر برخی سایهها سمت چپ، برخی راست و برخی بالا یا پایین صحنه بودند؛ و این اتفاق نوعی ابهام و درگیری ذهنی را در مخاطب ایجاد میکرد که البته همین ابهامزایی از ویژکیهای بارز این سبک محسوب میشود. یکی دیگر از رخدادهای جنجال بر انگیز که در این سبک وجود داشت، استفاده و ابداع کلاژ بود که توسط پیکاسو در دوره کوبیسم ترکیبی اتفاق افتاد و این امر باعث شد پای موادی غیر از رنگ و قلمو، مانند پارچه، قیچی و ... به بوم نقاشی باز شود.
ولی با همه این تفاسیرکوبیسم جزو محدود سبکهایی است که تاکنون شکل اصلی خود را حفظ کرده و امروزه نیز در عرصههای مختلف به ویژه هنر معاصر مطرح است و بسیاری از هنرمندان در نقاط مختلف جهان از اسلوبها و قواعد آن بهره میگیرند.