شنیدن صدای مادر باعث ترشح
اکسیتوسین (هورمون آرامش و مهربانی) در بدن فرزندش شده و استرس
را در او از بین ميبرد.
شنیدن صدای مادر باعث ترشح
اکسیتوسین (هورمون آرامش و مهربانی) در بدن فرزندش شده و استرس
را در او از بین ميبرد.
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
مادر یعنی
شادی خونه
مادر یعنی
امواج انرژی مثبت
مادر یعنی
دلداری دادن به همه
مادر یعنی
حجب و حیا
مادر یعنی
گرم نگه دارنده کانون مقدس خانواده
مادر یعنی
صبوری و عشق
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
تمام دنیا را بگردی
هیچکس جز مادر
دوستت نخواهد داشت
از آن دوست داشتنهای تمام نشدنی
تمام دنیا را بگردی
هیچکس جز پدر
غصه دار غمهایت نیست
پس دنیا را به پایشان بریز
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
������������حق مادر������������
رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «حق پدر این است که از او در طول زندگی اطاعت کنی و اما حق مادر را هرگز نمی توانی ادا کنی. حتی اگر به تعداد شن های بیابان و قطره های باران، روزها در خدمتش بایستی، تنها به جای زحمات طاقت فرسای دوران بارداری او نخواهد بود». شخصی به پیامبر از کج خلقی مادر شکایت کرد، حضرت فرمود: «او در آن نُه ماه که بار تو را تحمل می کرد و آن دو سال که تو را شیر داد و شب هایی که بیداری کشید و روزهایی که برای تو تحمل تشنگی کرد، کج خلق نبود». مرد گفت: من جزای زحماتش را پرداخته ام و او را دوبار بر دوش گرفته و به حج برده ام. حضرت فرمود: «حتی جزای یک ناله او را هنگام وضع حمل نپرداخته ای».
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
مادر که باشی...
مهربانیت دست خودت نیست
خوب می شوی حتی با آنان که چندان با تو خوب نبودند
دل رحم می شوی
حتی در مقابل آنان که
چندان رحمی به تو نداشتند
مادر که باشی
زود می بخشی
زود می رنجی
زود می گریی
زود می خندی
چون سینه ات سرشار از مهر ومحبته
تقدیم به همه مادران سرزمینم
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
9 ماه در شکمش، 2 سال در دامنش، و یک عمر در زندگیاش ،
چیز دیگری ندارد برای اثبات محبتش !
بهشت که هیچ، همهی آن چه که هست را باید زیر قدمهایش بدانی ...
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
جزء
مادرم
هر ڪس
به من گفت:
"دوستت دارم""
فقط
با نگاهی
خسته گفتم:
شمـــــا لطفــ داریــد...!
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
مادر بهشت من آغوش گرم توست
گويي سرم به بالين نرم توست
امروز هستيام به اميد دعاي توست
فردا كليد بهشتم رضاي توست.
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
ازعزرائیل پرسیدند
تابحال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟
عزرائیل جواب داد:
یک بارخندیدم،
یک بارگریه کردم
ویک بارترسیدم.
."خنده ام" زمانی بودکه به من فرمان داده شد جان مردی رابگیرم،اورادرکنارکفاشی یافتم که به کفاش میگفت:کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد!به حالش خندیدم وجانش راگرفتم..
گریه ام"زمانی بود که به من دستور داده شدجان زنی رابگیرم،او را دربیابانی گرم وبی درخت وآب یافتم که درحال زایمان بود..منتظرماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم..دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه درآن بیابان گرم سوخت وگریه کردم.."ترسم"زمانی بودکه خداوندبه من امرکردجان فقیهی را بگیرم نوری ازاتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشترمی شد وزمانی که جانش را می گرفتم ازدرخشش چهره اش وحشت زده شدم..دراین هنگام خدا وندفرمود:
میدانی آن عالم نورانی کیست؟..
او همان نوزادی ست که جان مادرش راگرفتی.
من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم هرگز گمان مکن که باوجودمن،موجودی درجهان بی سرپناه خواهد بود.
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
مادرم
روزی که خدا
فریادهایم را شنید
گرفت تورا ازمن ربود
وبزرگترین درد دنیارا
به قلبم نشانه رفت
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …