خلوتگه دل !

[!sh@yl!n!]

به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از ان خارج میشد

به من گفت:نرو که بن بسته!

گوش نکردم ، رفتم

وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم

پیر شده بودم

[!sh@yl!n!]

دلم گاهی دریا می‌شود و می‌خروشد
موج می‌شود و به دیوار جانم می‌کوبد
گاه طوفان می‌شود می‌پیچد و ویران می‌کند
گاه رود می‌شود جاری می‌گردد و هر چه هست با خود می‌برد
گاه باد می‌شود در کوچه پس کوچه خاطرات می‌وزد
گاه ابر می‌شود و سیل می‌بارد
گاه آرام می‌گیرد و گویی چون کودکی در آغوش مادر به خواب می‌رود
اما...
امان از لحظه‌ای که دلم برای تو تنگ می‌شود...
گویی زمین و زمان دلم، سراسر جنگ می‌شود...

[!sh@yl!n!]

گرگ همان گرگ است شغال همان شغال بین این همه حقیقت تنها آدم است که آدم نیست !!! ...

[!sh@yl!n!]

قندان خانه را پُر کردم از حرفهایت تو که می دانی من چای را تلخ دوست ندارم هوس فنجانی دیگر کرده ام ؛ کمی بیشتر بمان !...​

[!sh@yl!n!]

تسبیحی بافته ام نه از سنگ نه از چوب نه از مروارید بلور اشکهایم را به نخ کشیده ام تا برای شادمانیت دعا کنم !...​

[!sh@yl!n!]

همیشه نمی توان زد به بی خیالی و گفت : تنها آمَده اَم ؛ تنها می روم .... یک وقت هایی ،شاید حتی برای ساعتی یا دقیقه ای .... کَم می آوری .......... دل وامانده اَت یک نَفَر را می خواهد...

[!sh@yl!n!]

خدایا

دلم مرهمی میخواهد از جنس خودت !

نزدیک

بی خطر

بخشنده

بی منت ...​

[!sh@yl!n!]

دلم یک فیلم بلند می خواهد !

یک واقعیت عاشقانه پر از سکانس های با تو بودن و یک دکمه ی تکرار . .

[!sh@yl!n!]

گاهــی آدمـ دلــــشـــ مـیــخواهــد


کـفـــش هـاشـ را دربـیـــاورد


یــواشکیـ نوکـــ پـــا , نـوکــ پــا


از خـودشــ دور شــود


دور دور دور ...

[!sh@yl!n!]

لزومی ندارد من آنی باشم که تو فکر میکنی....


من همانی ام که حتی .... فکرش را هم نمیکنی!!​