"خسته از عشق"
ای کسانی که مامور هستید مرا در طابوت بگذارید
مرا در طابوت بگذارید تا همه و همه بدانند عمری سیاه پوش بوده ام
دستانم را از طابوت بیرون بگذارید تا همه بدانند چیزی به همراه ندارم
چشمانم را باز بگذارید تا همه بدانند عمری چشم به راه بوده ام
دستانم را از طابوت بیرون بگذارید تا همه بدانندچیزی به همراه ندارم
و انگاه یخی را به شکل طبیعت در بیاورید و روی قلبم بگذارید
تا شبها به جای دلبرم برایم اشک بریزد