دروغ عشق
برو اي یار ، برو !
برو اي دختر پالان محبت بر دوش!
ديده بر ديده من، مفكن و نازم مفروش...
من دگر سيرم... سير!..
بخدا سيرم از اين عشق دو پهلوي تو پست!
گر طلا نيست مرا ، تخم طلا !..مردم من
زاده رنجم وپرورده دامان شرف
آتش سينه صدها تن دلسردم من !
دل من چون دل تو، صحنه دلقكها نيست !
ديده ام مسخره ي خنده چشمكها نيست!
دل من مامن صد شور وبسي فرياد است:
ضربانش: جرس قافله زنده دلان
دل من، اي زن بدبخت هوس پرور پست!
شعله آتش {شيرين} شكن{ فرهاد} است !
صحبت از دل مكن، اين لانه شهوت، دل نيست!
دل سپردن اگر اين است! كه اين مشكل نيست!
هان: بگير، اين دلت، از سينه فكنديم بدر!
ببرش دور... ببر!